جلد اوِل کتاب «ارتباط انسان با همنوعان»(بدون ملاحظه ایمان و کفر) که با استناد به قرآن کریم تدوین شده، از سوی نشر«سایه روشن» منتشرشد.

به گزارش خبرآنلاین، در فصل اوّل این کتاب که به همت حسین صدری نیا منتشر شده، «روابط، ارتباطات و تعاملات انسان با همنوعان در سطح عمومی(همگانی) از دو منظر تکوینی و تشریعی» که شامل ملاحظات سلبی و الزامی(نبایدها و بایدها) در زمینه گفتار و کردار می شود، مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم کتاب به «چگونگی ارتباط انسان با همنوعان در عرصه روابط و ارتباطات اختصاصی (غیرهمگانی)» می پردازد که شامل والدین، اعضای خانواده و خویشاوندان، ایتام، بینوایان، فقرا، سائلان، گرفتاران و سفیهان و عقب افتادگان ذهنی می شود.

در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است: «در میان همه ارتباطات متصوّر برای افراد و جوامع، ارتباط با همنوعان همواره جایگاه تعیین کننده و سرنوشت سازی دارد زیرا اکثر قریب به اتفاق مصائب ومشکلات بین فردی و اجتماعی، اختلافات، جنگها و خونریزی ها از فقدان ارتباط اصولی ومنطقی بین انسانها ناشی شده و می شوند و بالعکس بسیاری از پیشرفتها و موفقیت ها نیزحاصل همکاری، تعاون و تعامل صحیح نوع بشر با یکدیگر بوده اند.
به بیان دیگر، آسایش دنیوی و رستگاری اخروی انسانها تاحد زیادی به چگونگی ارتباط و تعامل آنها با یکدیگر در دنیا بستگی دارد و برهمین اساس، این دغدغه همیشه وجود دارد که بهترین رابطه و ارتباط بین انسانها چگونه و بر چه مبنایی تحقق می یابد؟  بدون تردید اگر انسانی به معنای واقعی کلمه مؤمن باشد، در هرگونه ارتباط با همنوعان، همچون دیگر عرصه های زندگی، از آموزه ها و احکام هدایت تشریعی که عقل سلیم نیز بر آن مهر تأیید می زند، تبعیّت می کند و غیرمؤمنان نیز در این زمینه چاره ای جز تن دادن به آداب و رسوم عرفی یا قوانین و مقرراتی که در بهترین حالت توسط خود آنها یا دیگر همنوعانشان تدوین و تصویب شده و می شوند- و دائماً نیز تغییر می کنند - ندارند.»

مؤلّف کتاب در بخش دیگری از این مقدمه می گوید: کلام وحی چگونگی ارتباط انسان با همنوعان خود در طول حیات را در دو سطح عام(اولیه) و خاص(ثانویه) مورد توجه قرار داده است.
در سطح عام یا اوّلیه به همه انسان ها اعم از مؤمن و غیرمؤمن متذکر می شود که همگی منشأ واحدی دارند و به همین دلیل باید به یکدیگر به چشم یک همنوع که به لحاظ فطرت و خلقت هیچ تفاوتی با هم ندارند، بنگرند و در همه حال با یکدیگر رفتار و مواجهه انسانی داشته باشند. اما در سطح خاص یا ثانویّه نظر قرآن کریم این است که کیفیّت و مراتب روابط و ارتباطات انسانهای مؤمن با همنوعان، باید با توجه به ایمان یا کفر افراد و جوامع تغییر کند و مثلاً هرگونه رابطه آنها با مؤمنان اعم از مسلمانان و اهل کتاب، به کلّی متفاوت از روابطشان با غیرمؤمنان (کافران، مشرکان و منافقان) باشد.

این کتاب در 336 صفحه و به قیمت 6 هزارتومان به بازار کتاب عرضه شده است.

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...