«شرح نبراس‌الهدی» تألیف حاج ملاهادی سبزواری با تصحیح و مقدمه سید صدرالدین طاهری؛ همراه با پیشگفتار حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در سلسله انتشارات انجمن منتشر شد.

شرح نبراس‌الهدی حاج ملاهادی سبزواری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی «شرح نبراس‌الهدی» اثر حاج ملاهادی سبزواری را با تصحیح و مقدمه سید صدرالدین طاهری؛ همراه با پیشگفتار حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در شمارگان ۳۰۰ نسخه و با قیمت ۸۰,۰۰۰ تومان منتشر کرد.

در بخشی از پیشگفتار دکتر حسن بلخاری بر این اثر آمده است: «توشی هیکو ایزوتسو که خود از متفکران نامدار قرن بیستم است، مرحوم ملاهادی سبزواری را به رأی و نظر همگان، بزرگ‌ترین فیلسوف ایرانی در قرن نوزدهم میلادی می‌داند، کسی که در میان استادان و بزرگان عارف آن عصر مقام نخست را داشت. اقبال لاهوری نیز به عنوان یکی از احیاگران بیداری اسلامی در دوران معاصر، معتقد است ملاهادی سبزواری نماینده بزرگ تغییر مسیر فلسفه ایرانی در روی‌تافتن از فلسفه نوافلاطونی به حکمت افلاطونی اصیل است: «ملاهادی بزرگ‌ترین متفکر عصر اخیر ایران است. بنابراین بررسی فلسفه او برای شناخت نحوه تفکر اخیر ایران لازم است. فلسفه سبزواری مانند فلسفه اسلاف او سخت با دین آمیخته است. سبزواری با استناد فعلیت به حق، جهان‌بینی ایستای افلاطون را دگرگون کرد و به پیروی از ارسطو حق را مبدأ ثابت و موضوع همه حرکات شمرد. از دیدگاه او، همه موجودات عالم به کمال عشق می‌ورزند و به سوی غایت نهایی خود سیر می‌کنند.»

می‌توان ملاهادی سبزواری را که در سال ۱۲۱۲ هجری قمری در سبزوار دیده به جهان گشود و در ۱۲۸۹ هجری چشم از جهان فرو بست، از فیلسوفان و بل دقیق‌تر حکیمان صاحب نظری دانست که جامع قرآن و عرفان و برهان در تاریخ فلسفه اسلامی بودند. نظری به عناوین تألیفات او این معنا را اثبات و به وضوح نشان می‌دهد.

اما شرح نبراس که منظومه‌ای در علم فقه است. عنوان این کتاب متخذ از کلامی موزون در ابتدای مقدمه کتاب است.
فانی آنست نارا من وادی عالم العقل ایناسا
فاقتبست من تلک النار لمفحل الفقاهه نبراسأ

متکی بر داستان موسی و ظلمت صحرای سینا و طلب جرعه‌ای آتش در روایت قرآنی «آنستُ ناراً» و نیز مستند به کلام منظوم فوق، باید منظور از نبراس، همان جرعه آتش یا به تعبیر خود ملاهادی مصباح باشد: «الحمدلله الذی نوّهنا، أی رفعنا رفعاً معنویا. به نور نبراس الهدی فقّهنا. النبراس، بکسرالنون: المصباح.»

بنابراین کتاب نبراس‌الهدی شرح حکمی، عقلی و عرفانی فقه شیعی است. به تعبیر ملاهادی در بحث فوق، وی از وادیِ ایمنِ عقل، مصباحی دیده و از آن مصباح در جهت تنویر حوزه فقاهت اقتباسی نموده و آن را نبراس نامیده: «آتشی که از وادی عقل برگرفته شده تا عالم فقاهت را به نور و روشنایی بیاراید.» شرح خود حاجی از فلسفه نگارش نبراس و معنای آنکه در مقدمه این کتاب آمده است شنیدنی است؛ نکته بسیار جالب ملاهادی در این مقدمه این است که متذکر می‌شود «من در این کتاب به ظواهر مسائل فقهی نپرداخته‌ام بل به اختصار نصب‌‎العین خود را افشای اسرار فقه قرار داده‌ام.»
امید است این کتاب که اینک بازنشر متن عربی آن منتشر شده است روزی به زبان فارسی ترجمه گشته و همه فارسی‌زبانان نیز از رویکرد عرفانی و تأویلی ملاهادی نسبت به فقه و مسائل فقهی آگاهی یابند.»

همچنین در بخشی از مقدمه مصصح این اثر دکتر صدرالدین طاهری می خوانیم: «حکیم سبزواری در این کتاب احکام بعضی از ابواب فقه را ابتدا به اختصار بیان کرده و آنگاه به شرح اسرار همان احکام پرداخته است. خود ایشان تفاوتی میان گونه‌های مختلف اسرار قائل نشده اما می‌توان آنها را بر حسب آنچه از استقصای کتاب بر می‌آید، بر سه قسم دانست: قسم اول، که مورد غالب نیز هست، مناسب است «تأویل عرفانی اخلاقی احکام» نامیده شود. در این قسم به موازات هر حکم فقهی ظاهری یک حکم عرفانی اخلاقی باطنی آمده که از جهت موضوع و محمول و شرائط، متناظر با حکم اول است. در این حکم جدید گاهی بار عرفانی و گاهی بار اخلاقی غلبه دارد. قسم دوم، بیان حکمت بعضی از احکام است و متضمن حکم جدیدی نیست. قسم سوم، تأویل بعضی از احکام به واقعیات فلسفی است بی آنکه متضمن حکم جدید باشد. نمونه‌های هر یک از سه قسم در متن کتاب آمده است.»

................ هر روز با کتاب ...............

عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...