کتاب «مرآت الغیب؛ در اخبار غیبی در باب علوم جدید و وقوع برخی از علائم ظهور» تألیف سیدمحمدعلی مبارکه‌ای به‌کوشش رسول جعفریان و به همت نشر مورخ منتشر شد.

به گزارش  مهر، سیدمحمد علی مبارکه ای(متوفای ۱۳۲۵ش) از نویسندگان و روحانیون اهل منبر است که در نوشته های بر جای مانده دینی و تاریخی خود، سعی می کند با رویکردی انتقادی و روشن فکری با مسائل دنیای جدید رو به رو شود.

وی در کتاب مرآت الغیب، ضمن صد باب، بخشی را به اخبار طبی و تطبیق محتوای آنها با بهداشت نوین اختصاص داده و در بخشی دیگر اخبار مربوط به علائم ظهور را منطبق بر برخی از تحولات عصر حاضر تفسیر و تعبیر می کند. هدف او گشودن راه تازه ای برای اثبات درستی دین اسلام، در قالب پیشگویی های علمی است.

برداشت های وی اغلب ساده انگارانه است، اما در مجموع نمونه ای از رویکردهای جاری در دوره رضاشاه و اندکی پس از وی است که ضرورت تغییر و فاصله گرفتن از سنتها را درک کرده و سعی می کند با نشان دادن راه های تازه، ایمان مردم را حفظ کند.

وی همزمان که نسبت به بی دینی ها و فسادهای رایج موضع گرفته، آشکارا گرفتار حیرت میان عصر قدیم و جدید است.

مرآت الغیب؛ در اخبار غیبی در باب علوم جدید و وقوع برخی از علائم ظهور تألیف سیدمحمدعلی مبارکه‌ای به‌کوشش رسول جعفریان به همت نشر مورخ به تازگی در ۲۰۲ صفحه و به بهای ۴۵۰۰۰ تومان منتشر شد.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...