کتاب «مابعدالطبیعه از دیدگاه فارابی و ابن‌سینا» با قلم لیلا کیان‌خواه به همت مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، فارابی و ابن‌سینا، با وجود قرابت فکری و تاریخی، مابعدالطبیعه را بر یک سیاق تعریف نمی‌کنند و در نتیجه نظام مابعدالطبیعی واحدی را بنیان نمی‌نهند. ابن‌سینا بحث از تعریف و موضوع مابعدالطبیعه را در نظام فکری خود به‌صورت یک مسئلۀ فلسفی تنظیم کرده و در اکثر آثار خود به آن می‌پردازد؛ ولی بررسی آثار فارابی نشان می‌دهد که تعریف مابعدالطبیعه و تعیین موضوع آن، از وضوح و دقت بالایی برخوردار نیست و به‌عنوان یک مسئلۀ فلسفی طرح نشده و صرفاً در ضمن آراء فلسفی دیگر به آن اشاره شده است. علاوه بر این، فارابی بر خلاف ابن‌سینا، در تعریف و موضوع مابعدالطبیعه دارای وحدت رویه نیست و تعاریف مختلفی از مابعدالطبیعه ارائه کرده است.

این کتاب مشتمل بر دو بخش اصلی است. در بخش اول، پس از اشارۀ مختصری به تعریف مابعدالطبیعه از دیدگاه ارسطو و برخی از شارحان وی، تعریف مابعدالطبیعه در آثار فارابی و سپس در آثار ابن‌سینا مورد بررسی قرار گرفته و در خلال بحث کوشش شده تا نسبت تعاریف فارابی با یکدیگر و نیز با تعریف مختار ابن‌سینا روشن شود.

در بخش دوم، تفسیر «موجود» به‌عنوان موضوع مابعدالطبیعه از دیدگاه این دو فیلسوف و اشتراکات و افتراقات این دو دیدگاه بررسی می‌شود. در نهایت، پس از اتمام مطالب کتاب، به‌ دلیل اهمیت رسالۀ «فی أغراض مابعدالطبیعة» فارابی در ارائۀ تعریف علم مابعدالطبیعه، تصحیح انتقادی این رساله نیز ارائه شده است.

نکته قابل توجه در این اثر، تلاش مؤلف برای ارائه تفسیر آراء فارابی بر اساس آراء و اندیشه‌های خود فارابی است و نه بر مبنای آراء ابن‌سینا و دیدگاه رایج فلاسفه اسلامی. متأسفانه به دلیل نفوذ و سیطره آراء ابن‌سینا، بسیاری از پژوهش‌های انجام شده در حوزه فلسفة فارابی، متأثر از دیدگاه ابن‌سینا صورت گرفته و در نهایت، فارابی‌ای معرفی شده که همه اصول مابعدالطبیعه ابن‌سینا را قبلاً تأسیس کرده است.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...