کتاب «خورشید تفکر در آسمان زندگی»، امتناع اندیشه ورزی در هر حالتی را از بدترین فجایع انسانی می‌داند و به دنبال کمک به رهایی مخاطب از این نوع بودن بسیار مخرب، تأسف بار و ناامیدکننده است.

خورشید تفکر در آسمان زندگی حمیدرضا یوسفی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «خورشید تفکر در آسمان زندگی» به قلم پروفسور حمیدرضا یوسفی و فهیمه نصیری توسط انتشارات بین المللی الهدی در تابستان 1400 به منظور آشتی­کنان اقشار مختلف جامعه با اندیشه ورزی و خداحافظی با امتناع تفکر به زیور طبع آراسته شد.

«امتناع تفکر و عدم اندیشه‌­ورزی صحیح» پدیده و واقعیت تلخی است که بسیاری از مشکلات جوامع ریشه در آن دارند. امتناع تفکر، اجاره­ نشینی فکری را به دنبال خود دارد و کلیت جامعه را با شکاف و چالش‌­های آسی ب­زا روبرو می‌کند.

کتاب «خورشید تفکر»، امتناع اندیشه ورزی در هر حالتی را از بدترین فجایع انسانی می‌داند و به دنبال کمک به رهایی مخاطب از این نوع بودن بسیار مخرب، تأسف بار و ناامیدکننده است. انسان اگر اندیشه ورزی نکند، بودن و باشندگی واقعی خود را در تمام زمینه‌ها از دست می‌دهد و زندگی را هم برای خود و هم برای اطرافیانش تلخ و دشوار می‌کند. امتناع اندیشه ورزی و بی اعتنایی به آن غالباً به صورت ناخودآگاه اتفاق می‌افتد و در واقع ریشه در یک نوع راحت طلبی و بی ارادگی و دگرپرستی دارد که چرخه عملکردهای ما را تحت تأثیر مستقیم قرار می‌دهد. کسی که دچار امتناع اندیشه ورزی می‌شود، درکی از نقش اندیشه ورزی در راهبری زندگی فردی و مشارکت جمعی خود ندارد و حتی کسانی را که اهل اندیشه ورزی هستند، جدی نمی‌گیرد و آنها را سرزنش می‌کند. امتناع اندیشه ورزی، خود به خود به وجود نمی‌آید، بلکه ریشه در عمق فرزندپروری و سلوک اجتماعی ما دارد. والدینی که در دوران کودکی فرزندشان همه تصمیمها را برای او می­گیرند و می‌دانند در آینده چه کاره خواهد شد؛ پتانسیلهای خودشکوفایی را در فرزندشان می‌خشکانند.

گرفتار شدن در دور باطل اجاره نشینی فکری ما را عملاً به امتناع اندیشه ورزی وا می‌دارد، به نحوی که شیفته این عملکرد می‌شویم و سنگ صاحبخانه افکار خود را به سینه می‌زنیم. در این راستا به خودباوری و اعتماد به نفس کاذبی می‌رسیم که می‌تواند خود فراموشی همه جانبه را برایمان رقم بزند. امتناع اندیشه ورزی، اغلب سر از فروریختگی هویتیِ فردی، فرهنگی، اجتماعی، دینی و علمی‌در می‌آورد و به گونه‌ای، دنده اندیشه ورزی را در ما خلاص می‌کند و رانش عقلمان را به دست دیگری می‌سپارد و عملاً ما را بازیچه دیدگاه و جهان بینی صاحبخانه افکارمان می‌کند. روشنفکران دگرباور، اغلب خواسته یا ناخواسته از مولدین ایجاد و شیوع امتناع اندیشه ورزی در جامعه هستند. به ویژه کسانی که مجذوب بستر فرهنگی و هویتی دیگر می‌شوند و برای «اصلاح» جامعه و بستر فرهنگی، مدنی، دینی و علمی‌ آن «دگرباوری» را به عنوان تنها راه ممکن تجویز می‌کنند.

تجربه نشان داده است افرادی که بیشتر به اندیشه ­ورزی صحیح می‌پردازند، موقعیت خود را بهتر شناخته و بهتر در راستای خودآگاهی فرهنگی گام بر می‌دارند. نوع تفکر و اندیشه‌ورزی است که شاکله وجودی و قیمت انسان را مشخص می­کند. تفکر می­تواند در فرایند توصیف، بازتعریف، گفتمان ­سازی و نومفهوم­‌پردازی، یاریگر افراد جامعه جهت رسیدن به خودآگاهی فرهنگی و درک وضعیت و موقعیتشان برای مشارکت هر چه بهتر و بیشتر در ساختن آینده مشترک باشد. در واقع، زیربنای هرگونه رشد و توسعه­ای، اندیشه و اندیشه‌ورزی است.

کتاب خورشید تفکر، که در شش فصل با عناوین: مغز و چهارضلعی شناخت، اندیشه ­ورزی و انواع آن، بسترهای فرهنگی و نبرد اندیشه‌­ها، دلایل و عواقب امتناع اندیشه­‌ورزی، آسیب‌شناسی به مثابه ارابه اندیشه‌­ورزی و در نهایت راه‌­های پرورش و تقویت اندیشه‌­ورزی تنظیم شده است؛ ذهن مخاطبان را با توانمندی‌­های ناشناخته یا فراموش شده وطن درونشان آشنا می‌­کند و نشان می­‌دهد که چگونه با اندیشه­‌ورزی می­‌توانند به بیداری ذهن خود و تک تک افراد جامعه کمک کنند.

هدف دیگر این کتاب آشنا کردن مخاطبان با راه‌­های خودیاری فکری است و اینکه چگونه می­‌توانند امتناع اندیشه­‌ورزی را به فرصتی برای احیاء آن و همچنین ایجاد یک جامعه بیدار و رقابت‌­پذیر تبدیل کنند. بدیهی است که جهت اندیشه­‌ورزی صحیح و مبتنی بر اصول، ابتدا می‌­بایستی با مغز و کارکردهای آن آشنا شویم. چراکه مغز قطب‌­نما و خانه اندیشه­‌ورزی است. مغز مکانی است که تمامی‌ تصمیم‌های زندگی ما در آن گرفته می‌­شود و کلیتی هویت بخش دارد.

آشنایی با انواع اندیشه­‌ورزی نیز جهت تفکر صحیح و مبتنی بر اصول ضرورت دارد. چراکه با فراهم آوردن امکان مقایسه میان حداقل شانزده نوع تفکر و اندیشه­‌ورزی، به مخاطب کمک می­‌کند که اولاً نوع تفکر غالب در خودش را تشخیص بدهد و ثانیاً انواع اندیشه ورزی‌های سازنده را از انواع اندیشه­ ورزی‌­های مخرب تمیز دهد و تفاوت قائل شود. شناخت بسترهای فرهنگی و آشنایی با دلایل و عواقب امتناع اندیشه‌­ورزی و همچنین آشنایی با آسیب­ شناسی نیز می­‌توانند جهت تقویت اندیشه­‌ورزی صحیح و اصولی ما را یاری کنند، که در این کتاب این موارد تشریح شده است.

این کتاب همچنین موجب آشنایی مخاطبان با خودیاری فکری و رسیدن به خودباوری در آنان می­‌شود به نحوی که بتوانند راهی را متناسب با خلق و خوی و شخصیت خودشان پیدا کنند. این راهیابی مسیر زندگی به آنان کمک می‌کند که با خودسازی به کشف پتانسیل‌­های خدادادی خود برسند و بتوانند آنها را به شکوفایی برسانند و پله پله به آسایش و آرامش فردی و جمعی کمک کنند.

کتاب خورشید تفکر، در واقع بر این باور مبتنی است که هر انسانی خود صاحب فکر است و می‌­تواند با اندیشه­‌ورزی به طور قاطع به خود بگوید که: «من می‌­توانم بخواهم و اگر بخواهم، می­‌دانم که خواهم توانست». علاوه بر آن، در این راستا، بر تلاش و داشتن پشتکار و اراده مصمم تأکید ویژه‌­ای دارد. کتاب خورشید تفکر می‌­تواند تغییرات و دگرگونی‌­هایی را در دنیای ذهنیت مخاطب و به تبع آن روی نوع عملکرد او در میدان زندگی ایجاد کند. به نحوی که مخاطب را به این بینش می­‌رساند که «فکر او یعنی زندگی ­او».

بنابراین یکی از راهکارهای پیشنهادی این کتاب این است که به فرزندان جامعه از دوران مهد کودک بیاموزیم که عقل چیست و کاربرد آن چه کمکی می‏‌تواند به فهم مطالب و رفع مشکلات زندگی کند. در این صورت می‌توان جامعه را به یک دانشگاه تولید اندیشه و خردورزی تبدیل کرد. جوامعی که موفق به فرهنگ ‏سازی گسترده این امر مهم و حیاتی در جامعه شده‌اند، جوانان و سرمایه‌های انسانی متفاوتی در مقایسه با دیگران دارند. جامعه زمانی به یک ارابه اندیشمند، اندیشه محور و اندیشه پرور تبدیل می‌شود که بیاموزیم، فرهنگ، هویت و جهان بینی خود را مبتنی بر اندیشه ورزی خدادادی مان به صورت مستمر متحول کنیم. اگر برنامه درسی کودکان، نوجوانان و دروس دانشگاهی جوانان بر اساس این چشم انداز، آسیب شناسی و بازآفرینی شود، اندیشه ورزی خودجوش در کانون‌های پیرامونمان نهادینه خواهد شد.

این کتاب تمامی‌ مباحث را به صورت عینی، ساده و شفاف به تصویر کشیده است. به همین لحاظ مخاطبان این کتاب، تمامی‌ اقشار جامعه اعم از دانش ­آموزان، دانشجویان، والدین، مربیان، معلمان، اساتید و ... هستند و می­‌توانند محتوای این کتاب را به راحتی مطالعه و درونی کنند. در واقع، این کتاب برای همه نوشته شده و همه می­‌توانند از محتوای آن بیاموزند. امیدواریم مطالعه موفق این کتاب، گامی‌مؤثر برای بهبود فضای فکری و تقویت خودباوری و توسعه فرهنگ در کشور عزیزمان ایران باشد.

در ادامه مباحث کتاب خورشید تفکر در آسمان زندگی، کتاب «مثلث موفقیت» نیز توسط نویسندگان مذکور نگاشته شد و مراحل چاپ خود را طی می‌کند. این کتاب به دنبال ارائه راهکارهای سیستمی‌ و همه جانبه برای خودیاری فکری و قابل دسترس کردن شادمانی و زندگی موفق برای مخاطبان است. در واقع کتاب «مثلث موفقیت» مکمل و ادامه منظومه افکار «خورشید تفکر در آسمان زندگی» است و هدفش این است که با ترسیم کردن سه ضلعی «باور – فرهنگ – تربیت» و فهم آن توسط مخاطبان، آنان را به زندگی موفق برساند.

................ هر روز با کتاب ...............

عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...