شوپنهاور از یک سو با نقب زدن دوباره در نگاه واقعی خود به زندگی و نگرش فلسفی واقع گرا و عریان و کاربردی خود و از سوی دیگر با گریز به آثار نظری پیشین خود و دیگران در باب پیری و مرگ و کیفیت زندگی در این برهه، سال‌های قاعدتاً ملال‌آور پیری را بدل به سالهای شیرین سالخوردگی می‌سازد.

هنر پیر شدن» [Die Kunst, glücklich zu sein: Dargestellt in fünfzig Lebensregeln] آرتور شوپنهاور

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «هنر پیر شدن» [Die Kunst, glücklich zu sein: Dargestellt in fünfzig Lebensregeln] نوشته آرتور شوپنهاور ترجمه علی عبداللهی از سوی نشر مرکز به تازگی منتشر شده است. «هنرپیر شدن» هفتمین دفتر از مجموعه هنرهای شوپنهاور، فیلسوف شهیر آلمانی، دربردارنده واپسین نوشته‌های ۸ سال آخر زندگی فکری فلسفی اوست در موضوعات مختلف. او در این کتاب در خلال ۳۱۹ پاره نوشته گاه بلند و اغلب کوتاه به مرور در سال‌های اندیشه ورزی خود می‌پردازد و برخلاف معمول بسیاری از متفکران دیگر در ایستگاه آخر زندگی در سالهایی که به قول معروف نیل عمر او به قاهره رسیده و در شرف وصول به دریا است باز هم می‌کوشد باریک بینی‌های پیشین در آثار دیگرش را تبیین و تشریح کند. بسی ناگفته‌ها را باز گوید و از این رهگذر خود را از سکون پیری برهاند.

شوپنهاور از یک سو با نقب زدن دوباره در نگاه واقعی خود به زندگی و نگرش فلسفی واقع گرا و عریان و کاربردی خود و از سوی دیگر با گریز به آثار نظری پیشین خود و دیگران در باب پیری و مرگ و کیفیت زندگی در این برهه، سال‌های قاعدتاً ملال‌آور پیری را بدل به سالهای شیرین سالخوردگی می‌سازد. فیلسوف آلمانی در این کتاب مثل سایر نوشته‌های خود همچنان عریان و مغرور و ساده و پرمغز می‌نویسد و به هیچ وجه در تسلیم وانهادن به اقتضائات سنی، نه بوتیمار غمخواری نشسته بر ساحل اندوه است و نه مردم گریز تائب عصبی و چشم به راه سرودن غزل خداحافظی. بلکه فرزانه‌ای است پیر و خشنود و چابک اندیشه که می‌کوشد با رویکرد عملی و متفکرانه به مفهوم کهن پیر سالی یا سالخوردگی تا حد ممکن از آن به عنوان دوران شیرین و پرثمر یاد کند که شیرینی عریان و بارآوری آن برآمده از تأمل است، نه حاصل نسخه‌ای پیچیده در زرورق توهم و رویا پردازی‌های ایجابی، آن هم در غیاب نگریستن عینی و به جا به واقعیات تلخی که سرشت زندگی بشر است.

عبداللهی در مقدمه‌ای که بر این کتاب نوشته می‌گوید: «شوپنهاور در این کتاب استاد زیستن است و در اینجا نیز مثل سایر آثارش می‌کوشد به لحنی برآمده از استواری یقین، نظریات و دیدگاه‌های گوناگون در زمینه پیری آن را بدل به سبک زیستی یگانه کند. با استناد به آثار دیگر شوپنهاور نیک می‌دانیم که زندگی از دیدگاه او دردناک است و ما الزاماً برای نیکبخت شدن به دنیا نیامده‌ایم و نیکبختی شاید در لحظاتی چهره می‌نماید که فرد در پی تخفیف درد می‌کشد و فیلسوف آلمانی به‌رغم این باور در این برهه از زمان نشان می‌دهد که فلسفه می‌تواند دردناکی پیری را تا حد زیادی تخفیف دهد یا منشاء برخی دردها را بشناسد و سپس آن را رفع کند، یا تعریف دم دستی ما از درد و ناکامی‌ را دستخوش دگرگونی سازد تا هر ناچیزی قادر نباشد آه از نهادمان بلند کند.

البته تحقق چنین هدفی نیز در گرو این است که همانا وظیفه خود را این قرار دهیم که در پیر سالی به خوبی پیر شویم. در دل همین پیشنهاد او و همین خوب پیر شدن اشاراتی به نوشتن درمانی یا کتاب درمانی نیز هست که به باور فیلسوف می‌تواند یکی از پادزهر‌های ملال و سستی این دوران باشد. البته راه حل شوپنهاور برای شیرین کردن این سالها برعکس برخی نویسندگان عامه گرا هرگز خواندن کتاب‌های شیرین معمول راحت الحلقوم به سبک ژورنالیستی یا همه فهم نیست و هرگز چنین چیزی را توصیه نمی‌کند. او به پیروی از اندیشه‌وران کهن می‌کوشد در سالخوردگی هیچ روزش را بی قلمی‌کردن سطری نگذراند تا برکرختی و گران گذری سالخوردگی رنگی از تلاش و تامل بزند.»

مترجم کتاب در ادامه مقدمه درباره فرازهای دیگری از این کتاب می‌نویسد: «به جز بسیاری پاره نوشته‌ها در مورد خودشناسی در این دفتر و آنچه تبیین تازه از آثار پیشین شوپنهاور است فیلسوف آلمانی در اینجا نگاه آفاقی و بیرونی نیز دارد و به تعریف و باز تعریف خلاق از مفاهیم و اعیان پیرامونی می‌پردازد که در فرازهای مختلف کتاب به وفور شاهد آن هستیم از جمله می‌توان به تعریف دقیق او از شاعر اشاره کرد. شوپنهاور در سال‌های شیرین گذران سالخوردگی هم نگران مثله شدن رسوایی آور و شرم آور زبان آلمانی توسط هزاران نویسنده بد و آدم بی نظر خنثی است.»

عبداللهی درباره ترجمه این کتاب یادآور می‌شود: «در این دفتر کوشیدم به جز یادداشت وولپی تا حد ممکن در متن کتاب پانویس نیاورم و از ذکر اصل جملات به زبان لاتین و زبان‌های دیگرخودداری کردم، زیرا در هر پاره نوشته بنا به سنت رایج در سایر نوشته‌های شوپنهاور یک یا چند جمله کوتاه و بلند در لاتین آمده که آوردن اصلشان برای خواننده فارسی ضرورتی ندارد و فقط متن را بسیار آشفته می‌کند. برای همین به پیروی از متن اصلی برگردان تمام آنها را با حروف ایرانیک آوردم یا میان گیومه گذاشتم. به جز پانوشت‌های ارجاع به منابع بقیه پانوشت‌ها توضیحات یا تاکیداتی هستند که به قلم مترجم نوشته شده‌اند.»

کتاب «هنر پیر شدن» نوشته آرتور شوپنهاور ترجمه علی عبداللهی با شمارگان ۱۶۰۰ نسخه در ۱۶۰ صفحه به بهای ۴۲ هزار تومان از سوی نشر مرکز منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...