کتاب «ابرهای ندانستن: به همراه کتاب اندرز سربه‌مهر» [The Cloud of Unknowing: and The Book of Privy Counseling] به کوشش کارمن آسویدو بوچر [Carmen Acevedo Butcher] و با ترجمه صبا ثابتی نشر یافته است.

ابرهای ندانستن: به همراه کتاب اندرز سربه‌مهر» [The Cloud of Unknowing: and The Book of Privy Counseling] کارمن آسویدو بوچر [Carmen Acevedo Butcher]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین، این کتاب دربرگیرنده مجموعه‌ای از نامه‌های مرادی به مریدش در باب مراقبه است. نویسنده ناشناس آن مراقبه را روشی برای تعالی روح می‌داند و با تمرینات عملی «ابر ندانستن» و «ابر فراموشی» مخاطب را در یافتن راه خود به سوی خداوند و متحد ساختن جان خویش با خداوند که تنها با عشق ورزیدن به ذات او و نه به‌واسطه اندیشه حاصل می‌شود هدایت می‌کند.

این اثر در نیمه دوم قرن چهاردهم میلادی، در دوران رعب‌آور حکومت کلیسا، جنگ و تبعیض اجتماعی، بیماری همه‌گیر طاعون نوشته شده است. کتاب «ابرهای ندانستن» بارها توسط مترجمان و زبان‌شناسان مختلف ویرایش و بازنویسی شده است. سادگی و حقیقت نهفته در کتاب آن را به یکی از مهم‌ترین آثار کلاسیک نیایشی تبدیل کرده است.

مترجم کتاب در نسخه «بحران ایمان» مجله کیان به مصاحبه‌ای همنام این کتاب با محمد مجتهد شبستری برمی‌خورد. کلیت آن مصاحبه و بخشی که از «ابرهای ندانستن» نقل قول شده بوده توجه او را جلب می‌کند تا این کتاب را پیدا کند. در نتیجه درمی‌یابد کتاب نوشته عارفی ناشناس است و به بسیاری از زبان‌های زنده دنیا برگردانده شده. در نهایت به سبب احساس لزوم ترجمه این اثر و علاقه شخصی به متن و محتوا تصمیم به ترجمه آن گرفته است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «امیدوار باشید. آری، شما کم‌توانید و به راستی زندگی دشوار است. این را بپذیرید و سپس نگاهی ژرف و دقیق به خود بیندازید. کیستید؟ چه چیز شما را شایسته آن ساخته است که از جانب پروردگار برای این کار فراخوانده شوید؟ آیا قلب انسان چنان به‌سرعت به خواب رفته، از پا افتاده و درمانده است که با کشش این عشق و بانگ دعوت بیدار نمی‌شود؟ شما انسانید، پس مراقب دشمن دیرین انسان، غرور، باشید. هیچ‌گاه مپندارید که پرهیزگارتر یا بهتر از شخصی دیگری هستید. هیچ‌گاه ارزش فراخوانده شدنتان را با آنچه هستید اشتباه نگیرید».

کتاب «ابرهای ندانستن: به همراه کتاب اندرز سربه‌مهر» به کوشش کارمن آسویدو بوچر و با ترجمه صبا ثابتی در شمارگان ۹۹۰ نسخه و با قیمت ۶۸ هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...