کتاب «ذهن مکانیکی: مقدمه‌ای فلسفی بر ذهن، ماشین و بازنمایی ذهنی» [The Mechanical Mind: A Philosophical Introduction to Minds, Machines and Mental Representation] نوشته تیم کرین [Timothy Martin Crane] با ترجمه مینو زمانفر و احمد لطفی توسط نشر نو منتشر شد.

ذهن مکانیکی: مقدمه‌ای فلسفی بر ذهن، ماشین و بازنمایی ذهنی» [The Mechanical Mind: A Philosophical Introduction to Minds, Machines and Mental Representation] نوشته تیم کرین [Tim Crane]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب به سال ۲۰۱۶ توسط انتشارات راتلج منتشر شده است.

نسخه پیش‌رو از این‌کتاب مقدمه نویسنده بر ترجمه فارسی را شامل می‌شود و توسط مصطفی ملکیان ویرایش شده است. ترجمه فارسی این‌کتاب براساس ویراست سوم آن انجام شده و مقدمه‌ای که تیم کرین برای ترجمه فارسی این‌کتاب نوشته، مه سال ۲۰۱۹ در بوداپست نگاشته شده است. پیشگفتارهای ویراست دوم و اول کتاب هم در همین‌نسخه ترجمه و منتشر شده‌اند.

نویسنده «ذهن مکانیکی» می‌گوید کتابش درباره مساله بازنمایی ذهنی است؛ این‌که ذهن چگونه می‌تواند چیزها را بازنمایی کند و افکار، تجارب، امیال، قصدها و دیگر حالات ذهنی چگونه می‌توانند امور دیگر را بازنمایی کنند؟

تیموتی مارتین کرین نویسنده این‌کتاب، فیلسوف انگلیسی متولد سال ۱۹۶۲ است و در حوزه‌های فلسفه ذهن، فلسفه ادراک، فلسفه روانشناسی و متافیزیک تخصص و مطالعه دارد. این‌کتاب او درباره این‌مباحث است که ذهن انسان چگونه می‌تواند جهان خارج را بازنمایی کند؟ فکر چیست و آیا مطالعه علمیِ آن ممکن است؟ آیا باید ذهن را نوعی ماشین تلقّی کنیم؟ آیا ذهنْ کامپیوتر است؟ آیا کامپیوتر می‌تواند فکر کند؟ تیم کرین بدون مفروض داشتن هیچ دانش پیشین در فلسفه و رشته‌های مرتبط با آن، پای در راه پاسخ دادن به این پرسش‌ها و برخی پرسش‌های دیگر می‌نهد.

کتاب «ذهن مکانیکی» از زمان چاپ اولش، برخی از مهم‌ترین نظرات فلسفه معاصرِ ذهن را به خیلی‌ها معرفی کرد و کرین در آن، نظرات بنیادینی را توضیح می‌دهد که بر هر سه حوزه فلسفهٔ ذهن، هوش مصنوعی و علوم شناختی تأثیرگذارند؛ یعنی چیستی مسألهٔ ذهن ـ بدن؛ چیستی کامپیوتر و چگونگی کار کردنِ آن؛ چیستی فکر، و شرایط تحقق فکر در کامپیوتر یا ذهن.

کتاب پیش رو، ۱۳ فصل دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «معرفی ذهن مکانیکی»، «معمای بازنمایی»، «بازنمایی ذهنی»، «فهم موجودات ذی‌فکر و افکار آنها»، «روان‌شناسی عرفی و علم»، «محاسبه و بازنمایی»، «آیا کامپیوتر می‌تواند فکر کند؟»، «سازوکارهای تفکر»، «تبیین بازنمایی ذهنی»، «ذهن مکانیکی و بنیادهای زیست‌شناختی آن»، «گستره ذهن»، «یک تلقی نافروکاستی از بازنمایی ذهنی» و «آگاهی و ذهن مکانیکی».

در بخشی از این‌کتاب می‌خوانیم:

نکند واقعا این‌طور باشد؟ دانشمندان به‌طور روزافزون همبستگی‌های دقیقی را بین اختلالات روان‌شناختی و مواد شیمیایی خاصی در مغز پیدا می‌کنند. آیا برای یافته‌های که دانشمندان می‌توانند در باب این همبستگی‌ها بیابند محدودیتی وجود دارد؟ اینکه بخواهیم کورکورانه این حکم نهایی را صادر کنیم که باید محدودیتی در کار باشد مذبوحانه به نظر می‌رسد. چرا که ما نمی‌دانیم. صد البته که واقعیت به‌سادگی «مهر مادری منیزیم است» نیست؛ اما آیا ممکن است خیلی هم متفاوت با آن نباشد؟

پس ما نخست به مسیری و سپس به مسیر دیگری کشیده می‌شویم؛ به خودمان فکر می‌کنیم و خود را صرفا ماده‌ای می‌بینیم که به نحوی پیچیده سازماندهی شده است؛ اما در مقابل تامل، به نظر غیرممکن می‌رسد که ما صرفا ماده باشیم و باید در مورد ما چیزی بیش از ماده در کار باشد. آنچه گفته شد بیان ساده‌ای از طرح کلی مساله ذهن-بدن است. این‌مساله یکی از چموش‌ترین مسائل فلسفه شناخته شده است _ تا حدی که برخی از فلاسفه معتقدند که حل کردن آن غیرممکن است. جوزف گلنویل ۱۶۳۶_۱۶۸۰)، فیلسوف انگلیسی قرن هفده، این نظر را به‌شکلی تکان‌دهنده بیان کرده است: «اینکه روح ناب چگونه با توده‌ای خاک متحده شده است، گرهی است که گشودنش برای این انسان هبوط کرده بی‌نهایت دشوار است.»

این‌کتاب با ۴۱۵ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۰۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...