مهندسی: بایدها و نبایدها | الف
خیابانی به یکباره فرو مینشیند و خودرویی را میبلعد؛ خودرویی که اگر بلعیده نمیشد در گوشهای از شهر شاید خودسوزی میکرد. هواپیمایی در حال اوج گرفتن در خیابان کناری زمین میخورد. قطاری مسافرانش را به مرگ میرساند. شهری شعله میکشد و پلاسکویی فرو میریزد. غول فلزی فاز 13 پارس جنوبی به اعماق دریا میرود. و حال گوشی همراهم را در دستانم منفجر میبینم.
همسان با روش کتاب با مثال شروع کردم؛ زیرا موضوع چنان است که بود و نبودش و یا چقدر بودنش در نتیجهاش ظهور و بروز خواهد نمود و احتمالا این بهترین روش برای کسب درک بهتری از اهمیت چنین موضوعیست. آقای چارلز بی. فلدرمن [Charles B. Fleddermann] به خوبی کتاب «بایستههای اخلاق مهندسی» [Engineering ethics] را میآغازد. اما به دو دلیل نمونههایی بومی ذکر شد. اول اینکه خواننده ایرانی درکی روشنتر از موضوع پیدا کند و دیگر آنکه شرایط کنونی کشور در ارتباط با موضوع بهتر نشان داده شود. ترجمه چنین کتابی در شرایط فعلی بسیار ضروری است؛ زیرا لازم است که اخلاق در جامعه مهندسی کشور جدی گرفته شود. چرا که همواره در هر جامعهای گفتوگویی خاموش و پیچیده میان مهندسان و جامعه جریان دارد. گفتگویی نه از جنس کلمه و صوت که بیشتر از جنس اثر. گفتوگویی که بسیاری از طرفهای آن از قرارداشتن در موقعیت بیخبرند و به همین دلیل گاهی بداخلاقیها و بیاخلاقیهایی در مسیر آن رخ مینماید. اما در هر صورت رعایت اخلاق در گفتگوی میان مهندسان و جامعه اولویتی است که اگر جدی گرفته نشود، خشونت به بار میآورد؛ خشونتی که انسانها را قربانی و محیط زیست را سلاخی میکند و سرمایهها را به آتش میکشد.
کتاب پیش رو به تفصیل از چیستی، چرایی و چگونگی چنین اخلاقی سخن میگوید: «اخلاق مهندسی». و آن را اینگونه تعریف میکند: «اخلاق مهندسی تصمیمات اخلاقی است که باید توسط مهندسان در طول دوره کار مهندسی اتخاذ شود» و نیز هدف از طرح موضوع را «توانایی پاسخگویی مناسب مهندسان به چالشهای اخلاقی پیشآمده در طول دوره کار مهندسی» میداند. دیدگاهی بس تامل برانگیز و خلاقانه در نگاه آقای فلدرمن وجود دارد که نشان از درک روح فضای مهندسی دارد. او در هر فصلی علاوه بر توضیح مبانی، نمونههای متعددی را شرح میدهد و در پایان هر فصل نیز پرسشهایی برای تأمل در هر مسئله مطرح میکند.
در فصل اول فلدرمن ما را سوار فورد پینتو میکند و پیرامون اخلاق و ریشههای آن، رابطهاش با قانون، رابطه اخلاق مهندسی و اخلاق فردی، چرایی و ضرورت اخلاق مهندسی میگرداند. همزمان داستان سه دختری را که پینتو به علت نقص فنی به کام آتش فرستاده بود، برایمان تعریف میکند: «در 10اوت 1978 ، یک خودروی پینتو در بزرگراهی در ایندیانا از عقب تصادف کرد. در اثر این سانحه مخزن سوخت خودرو منفجر شد که به مرگ سه دختر نوجوان داخل خودرو انجامید ...». همین کافیست تا ما را متوجه کند با چه موضوعی روبهرو هستیم و ترس سراسر وجودمان را فرا بگیرد چرا که ما نیز همگی سوار بر یک پینتو هستیم!
آیا سازندگان پینتو حرفهای بودند؟ اصولا حرفهای یعنی چه؟ حرفه را چگونه تعریف کنیم؟ آیا مهندسی که در شرکت فورد، طراحی پینتو را به عهده گرفته بود به آن به عنوان یک حرفه مینگریست؟ پرسشهایی که در فصل دوم بدانها پاسخ داده میشود و سنگ محکی به دست میدهد تا به آن حرفه را از غیرحرفه بازشناسیم و در پایان مهندسی را حرفه بدانیم. در ادامه به اصطلاح آشنایی برمی خوریم: «منشور اخلاقی».
همه ما کم و بیش آن را شنیدهایم و برداشتهای متفاوتی داشتهایم. استفادههای متفاوتی از آن شده است که گاهی اخلاقی هم نبوده است! در برخی موارد نیز انتظارات از یک منشور اخلاقی بسیار فراتر از آنچه هست، بوده، اما جملهای از کتاب روشنگر است: «منشورها به عنوان نقطه آغاز تصمیمگیریهای اخلاقی به کار میآیند». سپس به گفتگو در مورد منشورهای اخلاقی، منشورهای اخلاقی مهندسی، بررسی نمونههای موردی و انواع منشورها مینشیند و ما بعد از سالها متوجه میشویم که مشکل ریزپردازنده پنتیومی که در دل رایانهمان بود از کجا ناشی میشود!
«رویکرد ما به حل مسائل اخلاقی همانند رویکرد اتخاذ شده در سایر کلاسهای مهندسی است». این همان دیدگاه خلاقانهای است که پیشتر به آن پرداختیم و راهنمای مسیر است. نویسنده بیان میکند که برای پاسخ به هر مسئلهای باید در ابتدا شناختی از مبانی نظری پیرامون موضوع و ماهیت آن مسئله کسب کنیم. فصل سوم به نظریههای اخلاقی میپردازد. در حالی که چیستی و چگونگی نظریههای اخلاقی را مرور میکنیم، رفته رفته بوی گازی که از کارخانه شیمیایی یونیون کارباید در بوپال هند نشت کرده به مشام میرسد و ما امیدواریم که از چنین چیزی جان سالم به در ببریم؛ برخلاف ساکنان اطراف آن.
فصل چهارم فصل تکنیکهاست لیکن نه تکنیکهای شستهرفته و نه فرمولهایی عددی؛ زیرا این روشها کارآمد نخواهد بود. در مقابل، روشهای دیگری برای تحلیل مسایل اخلاقی و چگونگی بهکارگیری آنها فرا خواهیم گرفت. در این بخش، هوا به گونهای مرموز گرم شده و ما شیشههای پینتو را کمی پایین میکشیم! همان موقع متوجه این پارادوکس میشویم که پایین آوردن شیشه تاثیری در درجه حرارت ندارد. این گرم شدن جهانی است. معلوم شده که گازهای گلخانهای سبب آن است. انتشار این گازها از خودروها و کارخانهها غلظت دی اکسید را در جو افزوده و گرما فراگیر شده است. همین امر ما را به کلی از یافتن فرمولی عددی منصرف میکند، همانطور که در ادامه نویسنده نشان میدهد که تمایز بین رشوه و هدیه را نمیشود با هیچ فرمولی بدست آورد.
ازهمان اول که سوار پینتو شدیم و داستان آن سه دختر را شنیدیم احساس ترسی عمیق یا بهتر بگوییم احساس عدم امنیت درون ما را پر کرده است. به راستی وظایف مهندس پینتو چه بود؟ آیا طراحی چهار چرخی که پیش میرود کافی است؟ امنیت کجای این داستان قراردارد؟ ریسک چه قیمتی دارد؟ آقای فلدرمن میگوید: «هیچ یک از وظایف مهندس، مهمتر از حفظ ایمنی و سلامت جامعه نیست». لذا در فصل پنجم سخن از ایمنی و ریسک به میان میآید. این دو موضوع تعریف میشوند و وابستگیهاشان بیان میشود. طراحی برای ایمنی را مرور میکنیم و تحلیلی از ریسک – سود خواهیم داشت. به مبحث ایمنی و ریسک مشغول هستیم که رادیو اعلام میکند طوفان کاترینا سیلی به راه انداخته است که 75 درصد شهر نیواورلینز را به زیر آب برده و دلیل آن کارآمد نبودن سیستم خاکریز و کانالهای ساخته شده توسط مهندسان بوده است. درمییابیم که قیمت ریسک ممکن است 75 درصد یک شهر باشد و یا شاید هم بیشتر!
فصل ششم را شاید بتوان خوشایندترین بخش کتاب برای مهندسان به حساب آورد؛ چرا که از حقوق آنان سخن میگوید. آیا بهراستی کارفرمایی میتواند از مهندسی درخواست کند که کلاه مهندسی را از سر بردارد؟! «اساسیترین حق یک مهندس حق وجدان حرفهای است. این حق شامل عمل به داوری حرفهای در ادای وظایف و عمل به این داوری به شیوه اخلاقی است». حال با این تعریف او حق دارد کلاه مهندسیاش را از سر بر ندارد و این حقی است که کتاب آن را «حق نپذیرفتن آگاهانه» مینامد و حتی در مواردی دست به «افشاگری» بزند! آری حق دارد افشاگری نماید با اینکه «رازداری» را نیز نباید فراموش کرد، اما چگونگی و زمان عمل به آن را باید تشخیص داد. در ادامه این فصل درخصوص این موضوعات بیشتر میخوانیم و بخشی از داستان جالب ترمز گودریچ را از زبان یک افشاگر میشنویم.
موضوعات اخلاقی بسیاری در کار مهندسی پیش میآید. برخی از آنها بسیار مهم و گریزناپذیرند و برخی از آنها به گونهای نسلهای پس از طراحی را نیز هدف میگیرند. یکی از آن موارد «اخلاق زیست محیطی» است. جایگاه انسان در جهان در نظریههای مختلف، خروجیهای زیست محیطی متفاوتی در پی خواهد داشت که در نهایت وارد طراحی مهندسی خواهد شد.
و اما «اخلاق رایانه» نیز مورد توجه است. فلدرمن میگوید که «دو دسته گسترده از مسایل اخلاق رایانه وجود دارد: در دسته نخست، رایانه برای ارتکاب عملی غیراخلاقی به عنوان ابزاری برای کمک به یک پایگاه داده مورد استفاده قرار میگیرد. در دسته دوم، از رایانه به عنوان یک ابزار مهندسی، به نادرستی استفاده میشود». در ادامه این دو مورد شرح و بسط مییابد.
همچنان در پینتو نشستهایم. چقدر با این کتاب فاصله داریم در حالی که دردستانمان قرار دارد! «این مشکل من نیست». «اگر من این کار را نکنم ، دیگرانی هستند که آن را انجام دهند». «نمیتوانیم همه اتفاقات را پیشبینی کنیم» و... . همه ما از این نوع پاسخها شنیده و شاید هم گفتهایم . اینها برخی از دلایلی است که برای انجام ندادن کار درست طراحی شدهاند! فصل هشتم عنوانی دارد که بیشتر یک فعل است لیکن فعلی که حاکی از فرآیندی اخلاقی است. «انجام دادن کاردرست» و یا «کاردرست انجام دادن». در این بخش پیرامون هرکدام از اینگونه پاسخها شرحی میآید و بدون شک یکی یا شاید هرسه پاسخهایی بودند که در فرآیند ساخت پینتو بارها شنیده شده بود. اما آیا این پاسخها مسئولیت اخلاقی را از دوش مهندسان برمیدارد؟
در پایان کتاب دو پیوست آمده است. پیوست یک گذری است بر منشورهای اخلاقی جوامع حرفهای مهندسی و پیوست دوم با عنوان اخلاق و آموزش. خواندن این دو پیوست نیز خالی از لطف نیست اگر چه آگاهی یافتن از آن، نبود یا کمبودش را برایمان دردآورتر میکند. اما چه بسا همین درد است که ما را به سوی اخلاق رهنمون میشود.