کتاب «انسان در شعر معاصر یا درک حضور دیگری» نوشته محمد مختاری توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.

انسان در شعر معاصر یا درک حضور دیگری  محمد مختاری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «انسان در شعر معاصر یا درک حضور دیگری؛ با تحلیل شعر نیما، شاملو، اخوان، فرخزاد» نوشته محمد مختاری به‌تازگی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. «هفتاد سال شعر عاشقانه» کتاب دیگری از این‌پژوهشگر است که نشر نو خرداد امسال منتشرش کرد.

محمد مختاری در این‌کتاب به بررسی درک و تصویر انسان در شعر گذشته تا امروز ایران پرداخته است. او در این‌راه، شباهت و تفاوت‌های درک و دریافت شاعران معاصر را هم بررسی کرده است. سیر تطور و تکامل اندیشه مدرن جهان ازجمله مسائلی است که او در تحلیل‌های خود در این‌کتاب از آن بهره برده است. بررسی شاعران کلاسیک و ۴ شاعر معاصر یعنی نیما یوشیج، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث و فروغ فرخزاد هم برای بررسی مفهوم «درک حضور دیگری»‌ از دیگر موضوعاتی است که مختاری در این‌کتاب مورد توجه قرار داده است.

مولف کتاب پیش‌رو معتقد است آن‌چه در شعر معاصر ایران صورت گرفته و مخاطبان با وجود وجه عمومی و کلی آن آشنا هستند، نشان می‌دهد این‌عرصه از ۲ مولفه جالب‌توجه برخوردار است:‌۱- دستاوردهای افتخارآمیز شعر در نواندیشی‌هایش که با طرح حق و حضور و شان انسان همراه است و ۲- وجود برخی از عوامل و عناصر و زمینه‌های بازدارنده و کهنه و سنتی که با ارزش‌هایی نو هماهنگ نیست و به میزان همین ناهماهنگی هم، درک حضور دیگری را سخت یا محدود می‌کند.

مختار می‌گوید بررسی شعر معاصر که جزیی از مجموعه فرهنگی ایران است، صرفا به جنبه‌های نواندیشانه منحصر نمی‌ماند بلکه تاملی در رسوبات بازمانده از فرهنگ دیرینه ایران هم هست. او در بخشی از پیشگفتار خود بر کتاب می‌گوید این نیما،‌ شاملو، اخوان و ... نیستند که به‌طور فردی در حوزه اندیشگی خویش،‌ از بابت درک حضور انسان، بررسی و انتقاد می‌شوند، بلکه این کل عرصه شعر و اندیشه است که بررسی می‌شود. در حقیقت این خود ماییم که بررسی و انتقاد می‌شویم. خود ما که در مرحله‌ای تاریخی از حیات اجتماعی خویش، گرفتار عارضه‌هایی سنتی نیز هستیم.

این‌پژوهشگر حوزه شعر درباره نقد، نکته جالبی دارد و می‌گوید «اکنون فرهنگ انتقادی ما بس فراتر از آن خودبینی‌های کودکانه و تنگ‌فکری‌هاست که نقد و بررسی را به مچ‌گیری‌ها و پنبه‌زدن‌ها و نفی‌کردن‌های کلیشه‌ای مبتذل و بازاری، و به نرخ حقارت‌های روزمره تبدیل می‌کرده است. آن‌گونه برخوردها که از شان شعر و شاعران و انسان به دور است، و اگر امروزه هم گاه دیده شود، ارزانی همان‌هایی باد که هنوز هم به رغم این‌همه تجربه، هیچ‌کس را قبول ندارند،‌ و اثبات حضورشان همواره در نفی حضور دیگری است. و تعصبشان نیز نشانگر آن است که تا جنینی کار خون‌آشامی است.»

«انسان در شعر معاصر» ۶ فصل اصلی دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «درک حضور دیگری»، «انسان‌دوستی سنتی»، «نیما: همه را با تن من ساخته‌اند»، «شاملو: توفان کودکان ناهمگون می‌زاید»، «اخوان: روح سیاه‌پوش قبیله» و «فرخزاد:‌ نهایت تمامی نیروها پیوستن است، پیوستن».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

چشم‌انداز نیما رهایی انسان از فشار نیازهای مادی و معنوی است. و شعر او به‌اعتباری طرح و تبیین تواناییهای انسان است برای پیوند با کل طبیعت. می‌خواهد رابطه بیواسطه‌ای میان طبیعت و آدمی برقرار شود، و برقرار ماند. در پی آنست که هم انسان به شیوه‌ای انسانی به طبیعت بنگرد، و هم طبیعت به‌شیوه‌ای انسانی به انسان مربوط شود. و این ریاضت فعال را در تجربه زندگی خویش فراهم داشته است،‌ تا در جانش به شیوه‌های انسانی به طبیعت بنگرد،‌ تا سرانجام بتواند چون انسان تکامل‌یافته‌ای، به‌ویژه چون هر شاعر و هنرمند پیشروی، شعور طبیعت شود. اما چون در زندگی دوران او، هنوز طبیعت به شیوه‌ای انسانی با انسان مرتبط نشده است، و زیبایی طبیعت با درد آمیخته است، حاصل نگرش او، چیزی جز درکِ هرچه بیشتر و غم‌افزاتر «درد»‌ نیست. دردی که از همه اجزای هستی طبیعی و انسانی نمایان است. دردی که زاییده موانع و دشواریها و فاصله‌هاست. و شاعر به‌منزله پاره‌ای از شعور طبیعت، آن را در اعماق ذهن خویش بازمی‌یابد.

تا درد هست، شفقت و مهر آدمی در سوز درون متبلور می‌شود. احساس و عاطفه انسانی در زخم درون سر باز می‌کند، و رقت اندوه، هستی آدمی را فرامی‌گیرد. از این‌رو مایه‌های عاطفی و غنایی دردمندانه، یکی از نمودهای اصلی انسان‌گرایی است...

این‌کتاب با ۵۵۰ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۱۲۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...