نکته‌های ناگفته مجموعه‌ای از یادداشت ‌های ادبی و تاریخی به قلم مهران افشاری است که به صورت مقاله‌هایی مستقل تنظیم یافته و در بردارندۀ نکته‌ هایی تازه است که محققان دیگر تاکنون کمتر به آنها توجه کرده‌ اند.

دو مقالۀ اول دربارۀ  ادبیات و مذاهب و فرقه‌هاست و باقی مقاله ‌ها سیری در متنهای ادبی فارسی از دیوان منوچهری تا دیوان دهخدا است. در این مقاله ‌ها که همگی دقیق و مستند هستند بیش و کم نقد ادبی هم ملاحظه می‌شود بویژه در دو مقاله‌ای که راجع به سعدی است.

 مؤلف در دیباجه سه مقولۀ یادداشت، مقالۀ تحقیقی و گفتار را شناسانده و تفکیک کرده و کتاب را با فهرستی راهنما برای استفاده‌ی پژوهشگران به انجام رسانده است.

در بخشی از این کتاب آمده است: «وقتی که سرایندۀ منظومۀ علی‌ نامه در سال 483 ق از فردوسی و شاهنامۀ او سخن می‌گوید و به مقابلۀ با حکیم طوس و شاهکار جاودانۀ او می‌پردازد، معلوم می‌شود که فردوسی و شاهنامه ‌اش در حدود هشتادسال پس از تحریر دوم شاهنامه و قریب به صدسال پس از نخستین تحریر آن کتاب، بسیار معروف و مشهور بوده‌ اند و این سخن برخی از معاصران ما که می‌گویند شاهنامه در زمان خودش و در عصر فردوسی شناخته و نامدار نبوده است، سخنی سست و بی ‌اساس است.

اینکه اسدی طوسی در سال 458 ق در سرودن کرشاسب‌ نامه به شاهنامۀ فردوسی نظر داشته و از آن تأثیر گرفته است یا امیر معزی (درگذشت حدود 520 ق) نام شاهنامه و فردوسی را در شعر خود آورده، می‌تواند بر این دلالت کند که آن شاهنامه‌ای هم که فرخی سیستانی (درگذشت 429 ق) در دیوانش بارها از آن سخن گفته و به آن انتقاد کرده، همان شاهنامۀ فردوسی است زیرا شاهنامه کمی پس از اتمامش در حدود سال 400 ق و اهدای آن به دربار غزنوی شهرت یافته بوده است.

بنابراین هیچ بعید نیست که منوچهری دامغانی نیز شاهنامه را خوانده بوده و به آن نظر داشته است و بر اثر همین آشنایی با شاهنامه نام‌های شاهان و پهلوانان این کتاب از جمله فریدون و رستم و زال را در شعرش به کار برده است؛ اما او هیچ از شاهنامه و فردوسی سخن نگفته است.»

فهرست مطالب این کتاب به شرح زیر است:

دیباچه
سه یادداشت راجع به زردشتی
یادداشت‌هایی درباره تصوف، فتوت و قلندری
منوچهری و شاهنامه
یادداشت‌هایی درباره برخی از حکایت‌های مثنوی‌های عطار
از سخن مولانا جلال‌الدین
سماع سعدی و طریقه تصوّف او
سفرهای شیخ اجل سعدی
یادداشت‌هایی از زنگی‌نامه
یادداشت هایی بر دیوان حافظ
درباره قصه حسین کرد شبستری
یاد آر ز شمع مرده یاد آر
فهرست راهنما

نکته‌های ناگفته (مجموعه یادداشت و نقد ادبی) به قلم مهران افشاری، در 183 صفحه و توسط نشر زاوش، منتشر شده است.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...