سعید دهقانی | اعتماد


افرادی که قدرت سیاسی و نفوذ اجتماعی داشته‌اند اما برای نگه داشتن جایگاه‌شان کارآمدترین راه را دوری از خشونت برگزیده‌اند در تاریخ معاصر جهان کم‌شمار بوده‌اند. نلسون ماندلا، ماهاتما گاندی و مارتین‌لوتر کینگ شناخته‌ترین چهره‌هایی هستند که مدارا با دیگری، حتی با مخالفان جدی و دشمنان اصلِ اساسی رفتار و تصمیم‌ها‌ی‌شان بوده. این افراد همه در سده بیستم می‌زیستند، در نتیجه سالیان سال است که چنین الگوهایی در جوامع ظهور نکرده‌اند.



با توجه به اینکه جامعه کنونی ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند فرهنگ خشونت‌پرهیزی است، مطالعه درباره زندگی این افراد اهمیت می‌یابد. کتاب «زندگی‌نامه خودنوشت مارتین‌لوتر کینگ» چنان که از عنوانش بر می‌آید، یکی از آثاری است که روایتی دقیق و دست اول از زندگی و اندیشه‌های یکی از اصلی‌ترین چهره‌های خشونت ستیز ارایه می‌کند. این کتاب که به همت نشر کرگدن منتشر شده، شنبه، دوازدهم فروردین در نشستی با حضور محمدرضا معمار صادقی مترجم کتاب مورد نقد و بررسی قرار گرفت. حزب اتحاد ملت (شعبه فارس) برگزارکننده این نشست بود. مهمان دیگر این نشست غلامعلی کشانی بود که چندین اثر درباره خشونت‌پرهیزی به فارسی برگردان کرده است. آنچه در ادامه می‌خوانید گزارشی از سخنرانی محمدرضا معمارصادقی مترجم این کتاب است:

مارتین‌لوتر کینگ هیچگاه کتابی تحت عنوان زندگی‌نامه خودنوشت ننوشته است. پس این پرسش به وجود می‌آید که این کتاب چگونه پدید آمده است؟ یکی از استادان تاریخ در دانشگاه استنفورد که تخصصش در حوزه جنبش‌های مدنی سیاه‌پوستان در سده بیستم بوده است به پیشنهاد خانواده مارتین‌لوتر کینگ تصمیم می‌گیرد نوشته‌های کینگ را گردآوری و طبقه‌بندی کند. سال 1998 آغاز به کار می‌کند و سال‌ها طول می‌کشد تا تمامی آثار کینگ را در قالب مجموعه‌ای بیش از پانزده جلد گرد آورد. این مجموعه کتاب‌ها بسیار تخصصی بودند و ویژه افرادی به نگارش درآمده بودند که قصد مطالعه درباره زندگی مارتین‌لوتر کینگ را داشتند.

این استاد تاریخ در خلال گردآوری این آثار چند پروژه را برای خودش تعریف می‌کند که به کار عموم مردم نیز بیاید؛ یکی از آنها نمایش‌نامه‌ای بر مبنای زندگی کینگ بود. دیگری نیز همین کتاب بوده است؛ آنچه در این اثر می‌خوانیم، مجموعه‌ای از نوشته‌هایی است که کینگ در جاهای مختلفی درباره خودش نوشته و توسط این استاد دانشگاه استنفورد به شکل این کتاب تدوین شده است. جای یک زندگی‌نامه از کینگ به زبان فارسی در بازار کتاب ایران خالی بوده است. اگرچه چندین بیوگرافی از این شخصیت به زبان انگلیسی نوشته شده، اما هیچ‌کدام به فارسی برگردان نشده‌اند.

‌کینگ در دوران کودکی یک هم‌بازی سفیدپوست داشته. پس از مدتی، پدرِ آن پسربچه، او را از معاشرت با کینگِ سیاه‌پوست منع می‌کند. همین امر باعث می‌شود که خشم و کینه نسبت به سفیدپوستان در دلِ کینگ به وجود آید اما پدرش که یک کشیش بوده او را به دوری از خشم دعوت می‌کند. به او می‌گوید که یک مسیحی واقعی نفرت را در خودش پرورش نمی‌دهد و حتی دشمن خودش را نیز دوست دارد. در نتیجه پیشینه رواداری مارتین‌لوتر کینگ از دوران کودکی در اندیشه او شکل می‌گیرد. او حتی در دوره‌ای از حیاتش تحت‌تاثیر ماهاتما گاندی، رهبر معنوی هند قرار می‌گیرد. اگرچه بعدها در خطابه‌ای گفته بود که ما مسیحیان، عیسی را داریم که الگوی مدارا است.

او به‌طور اتفاقی به رهبری مدنی جنبش سیاه‌پوستان بدل شد. در شهری که می‌زیست، جزو معدود سیاهانی بود که تحصیلات آکادمیک را تا سطوح عالی طی کرده بود. دکترای الهیات داشت و هنگامی که خانم «رزا پارکس» از دادن جایش به یک سفیدپوست امتناع می‌کند، به مارتین‌لوتر کینگ پیشنهاد می‌کنند تا رهبری جنبش ضدتبعیض را بر عهده بگیرد. او خودش گفته بود که به رهبری نهضت ضدتبعیض پرتاب شده است. آنها بیشتر از یکسال، سوار شدن به اتوبوس را تحریم می‌کنند. مبارزه غیرخشونت‌طلبانه آنها آنقدر ادامه یافت تا دیوان عالی امریکا به نفعشان رای صادر کرد. این رای، موفقیت جهانی کینگِ جوان را به ارمغان می‌آورد تا جایی که در سن بیست و هشت سالگی جایزه صلح نوبل را دریافت می‌کند. او بعدها با فقر مبارزه کرد. مثلا یک خانه را در یکی از محلات فقیرنشین شیکاگو اجاره می‌کرد تا با شرایط تنگدستی مردم به شکلی مستقیم دست و پنجه نرم کند. تجربه زیسته او در مواجهه با فقر، راهکارهایی را برای مبارزه با این آسیب اجتماعی به او می‌داد. یا در دوره‌ای که امریکا درگیر جنگ با ویتنام بود، فعالیت‌هایش را در مخالفت با جنگ ادامه داد.

اما چه شد که این کتاب را ترجمه کردم؟ چند سال پیش که فعالیت در سایت کاوچ‌سِرفینگ ممنوع اعلام شد، در برابر این تصمیم ایستادگی کردم. به همین دلیل راهی زندان اوین شدم و در‌بندی که زندانی بودم، با این کتاب آشنا شدم. در همان زمان شروع به مطالعه آن کردم و پیشنهاد ترجمه‌اش را به مدیر نشر کرگدن دادم که آنها نیز با پیشنهادم موافقت کردند و در نتیجه کتاب را ترجمه کردم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...