«مردان گود» کتاب سرگذشت‌نامه پهلوانان کرمانشاهی با روایت‌های مرحوم استاد هوشنگ صالحی‌تبار منتشر شد.

مردان گود سرگذشت‌نامه پهلوانان کرمانشاهی هوشنگ صالحی‌تبار

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «مردان گود» که دربرگیرنده روایت‌های مرحوم استاد هوشنگ صالحی‌تبار از سرگذشت پهلوانان کرمانشاهی است، توسط زرین‌تاج عبدالملکی همسر وی گردآوری و تدوین شده است.

این کتاب 283 صفحه‌ای که کار صفحه‌آرایی آن توسط هستی مرادی انجام شده، ازسوی انتشارات «سرانه» در کرمانشاه و در 1000 نسخه منتشر و روانه کتابفروشی‌ها شده است.

کتاب «مردان گود» به مقدمه‌ای از دکتر میرجلال‌الدین کزازی، شاهنامه‌پژوه و استاد پیشکسوت زبان و ادبیات فارسی آراسته شده است.

زنده‌یاد صالحی‌تبار در سوم مهر سال 1312 در کرمانشاه چشم به جهان گشود و در عرصه نویسندگی، پژوهش، بازیگری و رادیو هنرنمایی کرد.

«مردانِ گود» نام یک برنامه‌ رادیویی بود که در سال 1348 ظهرهای دوشنبه به نویسندگی استاد صالحی‌تبار به گوش مردم می‌رسید.

داستان‌های صالحی‌تبار در مجلات امید ایران و سپید و سیاه به چاپ می‌رسید و پژوهش در مورد زندگی‌نامه پهلوانان نامدار و پیشکسوت کرمانشاهی از علایق وی به حساب می‌آمد.

وی در 24 تیرماه سال 1378 به دیار باقی شتافت.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...