چاپ دوم کتاب «مهدی عراقی را بکش!» تألیف سیدمصطفی حسینی و عبدالرضا نعمت‌الهی توسط انتشارات سروش عرضه شد.

مهدی عراقی را بکش! عبدالرضا نعمت‌الهی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، در این کتاب که بر مبنای گفتگو تنظیم شده، ۳۰ چهره از میان خانواده، دوستان و مبارزان سیاسی زندگی حاج مهدی عراقی را از تولد تا شهادت در چهار دوره تاریخی روایت می‌کنند که از میان آنها به علی‌اکبر ناطق نوری، سیدمحمود دعایی، محسن رفیق‌دوست، فرخ نگهدار، بهزاد نبوی، بهروز افخمی و عزت‌الله مطهری می‌توان اشاره کرد.

حاج مهدی عراقی جایگاه یگانه‌ای در تاریخ انقلاب اسلامی ایران دارد و عجیب آنکه کمتر از او نامی شنیده‌ایم. نقش او از نخستین روزهای شکل‌گیری نهضت در سال ۱۳۴۲، دوران طلایی حضور موثرش در زندان شاه و ارتباط ویژه‌ای با امام خمینی (ره) در سراسر دوران مبارزه، از او چهره‌ای برجسته ساخته که به خصوص در میان چهره‌های غیر روحانی نهضت، منحصر به فرد است.

حاج مهدی عراقی قصه برای شنیدن زیاد دارد. از همراهی با شهید نواب صفوی و بعد از آن اخراج از جمعیت فداییان اسلام تا رفاقت با «حاج آقا روح‌الله» و ترور و زندان. همین شخصیت بی‌بدلیل وی باعث شد که یک مجموعه مستند تلویزیونی با نام «یکه سوار» در سال ۱۳۹۸ و یک مستند سینمایی به نام «مهدی عراقی را بکش!» در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر از وی اکران شود.

چاپ دوم این کتاب در ۳۰۴ صفحه وزیری، شمارگان ۵۰۰ نسخه و با قیمت ۹۵ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...