«دیدار دوباره در کافه اروپا» [Café Europa revisited : how to survive post-communism] کتاب جدید اسلاونکا دراکولیچ [Drakulić, Slavenka] منتشر شد.

دیدار مجدد از کافه اروپا» [Café Europa revisited : how to survive post-communism]  اسلاونکا دراکولیچ [Drakulić, Slavenka]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از کاغذ، این کتاب را می‌توان دنباله‌ی منطقی کافه اروپا دانست. نویسنده در آن کتاب خوش‌بینانه به انتظار تغییرات بزرگ در روند زندگی مردم کشورهای اروپای شرقی نشسته بود و با پیوستن به اتحادیه‌ی اروپا، دروازه‌ی بهشت را به روی مردم گشوده می‌دید. حال، در شرایطی که اتحادیه‌ی اروپا نامتحدتر از هر زمان دیگری به نظر می‌رسد، از زوایای مختلف به نظاره و روایت زندگی مردم کشورهای بلوک شرق پرداخته است.
در نگاه راوی این کتاب واقع‌بینی نومیدانه‌ای جای خوش‌بینی امیدوارانه‌ی راوی کافه اروپا را گرفته است. به گمان این راوی، مردم کشورهای سابقاً کمونیستی اکنون شهروند درجه دو اتحادیه‌ی اروپا محسوب می‌شوند.

دراکولیچ چند ماه پیش در نشستی مضمون این کتاب را اینگونه توصیف کرده بود: «کافه یک نهاد تیپیک اروپاییه. من به همین دلیل اسم کتاب رو کافه گذاشتم. وقتی کافه اروپا رو می‌نوشتم، می‌خواستم ببینم که زندگی روزمره درست بعد از سال ۱۹۸۹ چه شکلی شده. و دیدار دوباره در کافه اروپا رو نوشتم تا ببینم از وقتی کافه اروپا رو نوشته‌ام چیزها چقدر تغییر کرده‌اند. چیزهایی رو ببینم که اون روزها نمی‌دیدم. اون ایام یه جور توقع و باور در کار بود. امید داشتیم همه‌چیز یکباره بهتر بشه. در واقع می‌شه یه رژیم سیاسی رو یک‌شبه عوض کرد، اقتصاد هم بالاخره یک‌مدت زمان می‌بره، اما چیزی هست که من اسمش رو می‌گذارم ذهنیت یا طرز تفکر. این یکی به این زودی‌ها و آسونی‌ها عوض نمی‌شه، برای این یکی باید چندین نسل بگذره.‌».

دراکولیچ در این جستارها با توصیف جزئی یک عکس، رخدادی تاریخی، شرح خاطره یا اتفاقی پیش‌پاافتاده و مسئله‌ای روزمره آغاز می‌کند و از خلال آن به واقعیت اجتماعی بنیادینی می‌پردازد که در پس‌ِپشت تمام این رخدادها و مسائل به‌ظاهر معمولی و روزمره پنهان شده است.

نسخه‌ی اصلی این کتاب پانزده جستار دارد، اما دو جستارِ ششم و دوازدهم (بیش از ۳۰ صفحه از کتاب) در ترجمه‌ی فارسی حذف شده است: جستار «زنان، آزارجنسی، شرق، غرب» درباره‌ی پویش من هم است و تأثیرات آن را در اروپای غربی و شرقی مقایسه می‌کند؛ و جستار «هولوکاست و خاطره‌دزدی» به اقدامات به‌ظاهر جهت‌داری می‌پردازد که برای ستردن خاطره‌ی هولوکاست و نسل‌کشی یهودیان در اروپا انجام گرفته است. ناشر به حذف این دو فصل و علت آن هیچ اشاره‌ای نکرده است.

دیدار دوباره در کافه اروپا اثر اسلاونکا دراکولیچ را نشر گمان با ترجمه سحر مرعشی در ۲۲۸ صفحه پالتویی با قیمت 60 هزار تومان در دسترس علاقمندان قرار داده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...