کتاب «تنها بازمانده» در گفت‌وگو با «احمد تیمور عبدالله» از معدود بازماندگان فاجعه انفال با هدف آشکارسازی زوایای پنهان این جریان، منتشر شد.

گفت‌وگو با تنها بازمانده‌ از گورهای جمعی کردستان

به گزارش ایبنا، پروژه «انفال» در هشت مرحله برای نابودی سرزمین کردستان توسط رژیم بعث و در دوران حکومت صدام حسین برنامه‌ریزی و طی عملیاتی در سال ۱۹۸۸ به شیوه‌ای سیستماتیک اجرا شد و به کشته شدن بیش از ۱۸۲ هزار غیرنظامی و نابودی ۴ هزار روستا انجامید. در کتاب «تن‌ها بازمانده» گفت‌وگوی کامل نویسنده با «احمد تیمور عبدالله» از معدود بازماندگان فاجعه انفال با هدف آشکارسازی زوایای پنهان این جریان، ارائه شده است.

قریب سی و یک سال از جنایت هولناک «انفال» در عراق می‌گذرد. عملیاتی که توسط رژیم بعث و در دوران حکومت صدام حسین تکریتی در سراسر منطقه کردستان این کشور، علیه کردها شکل گرفت. کتاب «تنها بازمانده»، داستان مرحله سوم از این عملیات را باز می‌گوید. مرحله سوم با مرگ سی هزار نفر از کردهای عراق همراه بود و تنها در یک روز یعنی 14 آوریل 1988، بیست هزار نفر به ویژه زنان و کودکان از سوی نیروهای بعث درگیر و در گورهای جمعی در بیابان های عراق دفن شدند و متأسفانه در ایران تنها کردهای مناطق غرب کشور هستند که به دلایل ژئوپولتیکی در جریان این فاجعه قرار گرفته‌اند؛ دیگر ایرانیان فقط از بمباران شیمیایی «حلبچه» باخبرند و از بقیه مراحل هشتگانه انفال از جمله گورهای جمعی اهالی «گرمیان» بی‌اطلاع هستند، لذا نویسنده کتاب «تنها بازمانده» مصمم می شود تا در این زمینه قدمی بردارد.

خاطرات «تیمور» که به طور مستند در این کتاب ثبت شده، سند مهمی از تاریخ کردها است. اگر تیمور از گورهای جمعی زنان و کودکان انفال شده نجات پیدا نمی‌کرد و زنده باز نمی‌گشت، نوشتن انفال و تاریخ آن تا ابد نیمه تمام می‌ماند، زیرا او تنها شاهد زنده‌ای است که سرنوشت زنان و کودکان انفال شده را می‌داند.

گفت‌وگو و پرسیدن سؤال‌هایی از تنها شاهد این فاجعه تلخ که ممکن است پاسخ به آنها زخم‌هایش را عمیق‌تر کند کار آسانی نیست. تروما مرگ نیست اما از یک لحاظ با تجربه مرگ همبسته است؛ از این لحاظ که هر دو وقتی بر کسی عارض می‌شوند، صاحب تجربه با همە وجود آنها را تجربه می‌کند. این تجربە‌ها چنان از تمامیت وجود آدمی می‌گذرند که هستی او را به دو نیمە تقسیم می‌کنند: نیمەای کە قبل از آن تجربه تراژیک زیستە شده و نیمە دیگری کە از درون آن جراحت زادە شده است.

اتفاقاً در مورد «تیمور»، (تنها بازمانده از گورهای جمعی زنان و کودکان انفال شده) دو تجربه مرگ و تروما بر هم منطبق شدەاند. ترومای تیمور دقیقاً مرگی است کە از آن بازگشته است؛ شاید این یکی از پارادوکسیال‌ترین و چالش‌برانگیزترین تجربەهای بشری باشد، کسی کە یکبار مرگ را زیسته باشد و از آن پس محکوم باشد که همواره سنگینی این تجربە دهشتناک را با خود حمل کند. کسی کە از درون جراحت مرگ زاده شدە باشد و ناچار باشد بار این دو نیمە شدگی تروماتیک را تا مرگی دوبارە با خود حمل کند. او حالا دلش دو تکه شده بود، (تکەای در سینە‌اش و تکەای دیگر در گورهای جمعی در بیابان).

چالش اساسی در ثبت و بازگو کردن تجربەهای تروماتیک این است که اساساً چنین تجربەهایی قابل مستند کردن نیستند. آنچه کە مستند می‌شود تکەهای پراکندەای از تراژدی هستند کە اگرچه بار دیگر به روح شخص قربانی هاشورهای جراحت‌بار و جانکاه می‌زنند اما با تمامیت آن تجربه هماهنگ نیستند. به همین دلیل است کە برخی از نویسندگان برای ثبت گزارشی انسانی از این نوع تجربەها مثلاً به ژانری مانند رمان پناه می‌برند که ظرفیت آن را دارد که به بازنمایی تجربەهای انضمامی بشر بپردازد و در عین حال این بازنمایی، به قول والتر بنیامین به «ویرانی تجربه» هم نینجامد. رمانی مانند «سلاخ‌خانه شمارە پنج» اثر کورت وونه گات، اثری از این دست است که به ثبت تراژدی دردناک جنگ جهانی دوم در جریان بمباران شهر درسدن در قالب ژانر رمان می‌پردازد.

اما رمان نیز با همە پتانسیل‌های آشکار و نهانش برای ثبت بدون ویرانی تجربەهای تراژیک بەواسطه خاصیت «برساخته بودنش» و بە دلیل این که به هر حال این تجربه توسط مدیومی بە نام رمان بازگو می‌شود نمی‌تواند بار انتقال امانت چنین تجربەای را به دوش بکشد.

شاید «عارف قربانی»، نویسندە و روزنامەنگار کرد عراقی را به واسطه نگارش مصاحبەها و گزارش‌هایی دست اول و دقیق از نسل‌کشی کردهای عراقی، بتوان همتای کرد الکسیویچ اوکراینی به حساب آورد که به واسطه ظرافت و دشواری بیش از حد ثبت چنین گزارش‌هایی موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات سال ٢٠١٥ از سوی آکادمی نوبل شد.

آن چه کە کتاب «تنها بازمانده» را خواندنی‌تر می‌کند، ترجمه شیوا و روان مژگان کاووسی از متن اصلی کتاب است. شیوایی این ترجمه شاید تنها به دلیل تسلط مترجم بر زبان اصلی اثر نیست، بلکه بەواسطه برخوردار بودن و آگاهی از زیست ـ جهان مشترکی است که کردها در خلال قرون گذشته از سر گذراندەاند.

کتاب «تنها بازمانده»(انفال و سرگذشت تیمور از گورهای جمعی زنان و کودکان انفال شده)، تألیف عارف قربانی و ترجمه مژگان کاووسی در 212 صفحه، شمارگان 1000 نسخه از سوی انتشارات توکلی روانه بازار نشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...