اقبال لاهوری در کتاب «سیر حکمت در ایران» برجسته‌ترین ویژگی منش ایرانیان را علاقه به تفکر فلسفی می‌پندارد، اما به اعتقاد وی ذهن ایرانی بیشتر گرایش به امور جزیی دارد و در نتیجه از ایجاد دستگاه فکری منسجم ناتوان است. اندیشه ایرانی به «پروانه‌ای نیم‌مست» می‌ماند که از گلی به گل دیگر پر می‌کشد و از کل بوستان غافل می‌‌ماند.

به گزارش ایبنا، این اثر نخستین کتاب فلسفی اقبال است که در زمینه مطالعات شرقی دارای اهمیت است. البته برخی از دیدگاه‌های اقبال در این تحقیق بعدها تحول می‌یابد که در آثار اخیرش مشهود است. به عنوان مثال زمانی که او این اثر را پدید آورد حامی آیین وحدت وجود بود، دیدگاهی که پس از چند سال به کلی از آن دست کشید. از همین روست که در مقدمه کتاب «سیر حکمت در ایران» با واژگانی ستایش‌آمیز از ابن‌عربی سخن می‌گوید و در متن کتاب نیز هیچ یادی از آموزگار و مراد آینده‌اش (جلال‌الدین مولوی) نمی‌کند، زیرا توجهش بیشتر به تصوف وحدت وجودی معطوف است تا دیگر مکاتب فلسفی.

کتاب حاضر، نخستین گزارش تاریخی اندیشه فلسفی در ایران است که محتوای آن از نام اقبال اعتبار می‌یابد. او ایده‌گرایی و واقع‌گرایی ایرانی را با موفقیت بررسی کرد و با تجزیه و تحلیلش از شرایطی که منجر به سربرآوردن تصوف شد، اشتباهات پیشینیان را در این باره اصلاح کرد.

به اعتقاد اقبال، برجسته‌ترین ویژگی منش ایرانیان علاقه به تفکر فلسفی است. در نظر او، ذهن ایرانی بیشتر گرایش به امور جزیی دارد و در نتیجه نمی‌تواند دستگاه فکری منسجمی را با پرداختن به اصول کلی و واقعیات مشهود بنیاد نهد. اندیشه ایرانی به پروانه‌ای نیم‌مست می‌ماند که از گلی به گل دیگر پر می‌کشد و از این رو، قادر به دیدن تمام بوستان به‌صورت یکجا نیست. به همین سبب ژرف‌ترین اندیشه‌ها و احساسات ایرانی اکثرا در غزل تجلی می‌یابد که مرکب از ابیاتی نامرتبط و مبین ظرافت روحی هنری است.

اقبال تاریخ اندیشه ایرانی را پدیده‌ای خاص خود می‌پندارد. شاید از آنجا که تفکر فلسفی در ایران تحت تأثیر فرهنگ سامی بوده است، به طور عمیق با مفاهیم دینی پیوند یافته است و از همین رو متفکران جدید پیوسته پایه‌ریز نهضت‌های دینی بوده‌اند. پس از غلبه عرب، فلسفه به‌طور مستقل و جدا از دین به‌وسیله ارسطوییان و نوافلاطونیان اسلامی در ایران شکل می‌گیرد، اما این جدایی موقت است.

فلسفه یونانی نهالی بیگانه در اقلیم پارس بود، اما سرانجام مکمل فکر ایرانی شد و متفکران و منتقدان بعدی به‌علاوه حامیان حکمت یونانی که به زبان فلسفی ارسطو و افلاطون سخن می‌گفتند، تحت تأثیر اندیشه‌های اسلامی بوده‌اند.

اقبال در این اثر کوشیده است تداوم منطقی اندیشه ایرانی را دنبال کند و آن را به زبان فلسفه جدید شرح دهد. وی همچنین موضوع تصوف را از نظرگاه علمی مورد بحث قرار داده و عوامل پدیدآورنده آن را بررسی کرده است. بر همین اساس اقبال بر خلاف تصور معمول، تصوف را دستاورد ضروری نیروهای مختلف عقلی و اخلاقی دانسته است که ارواح خفته را به‌اجبار بیدار و متوجه آرمان‌های عالی زندگی ساخت.

چاپ نخست کتاب «سیر حکمت در ایران» نوشته محمد اقبال لاهوری با ترجمه محمد بقایی ماکان در شمارگان 1500 نسخه، 285 صفحه و بهای 48000 ریال از سوی انتشارات فردوس منتشر شد.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...