«زبدة الوقایع: تاریخ وان و هکاری ۱۲۶۲ - ۱۲۶۶ ش» نوشته میرزا موسی خان طباطبایی انصاری (منشی اول وزارت خارجه در عصر ناصری) منتشر شد. این کتاب درباره مناطق شرق آناتولی است.

زبدة الوقایع: تاریخ وان و هکاری میرزا موسی خان طباطبایی انصاری

به گزارش خبرنگار مهر، نشر تاریخ ایران کتاب «زبدة الوقایع» نوشته میرزا موسی خان طباطبایی انصاری را به کوشش و تصحیح فاخر حسن گلی، با شمارگان هزار نسخه، ۶۷۰ صفحه و بهای ۷۰ هزار تومان منتشر کرد. موسی خان منشی اول وزارت خارجه در عصر ناصری بود و کتابش در مورد تاریخ جغرافیا، جامعه شناسی، اوضاع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و اداری دو ولایت وان و هکاری در کردستان ترکیه است که به طور خلاصه به مناطق بایزید و بدلیس هم اشاره کرده است.

کتاب آگاهی‌های ذی‌قیمتی درباره غرب ایران و شرق آناتولی ارائه می‌کند که به‌جرات می‌توان گفت در هیچ متن دیگری یافت نمی‌شود. میرزا موسی خان طباطبایی انصاری، مدت چهار سال کارپرداز وزارت خارجه ایران در وان، حکاری و بتلیس بوده است. نگارش کتاب نتیجه آن سال‌هاست که در پایان آن به سال ۱۳۰۶ ق. تألیف و به ناصرالدین‌شاه قاجار تقدیم شده است.

وی هدف از تألیف کتاب را چنین عنوان کرده است: «در این مأموریت که مدت چهار سال اقامت و استقلال داشت؛ قوانین مقرّره عثمانی را که در صورت عدالت برای پیشرفت خیالات نفسانی در این صفحات موضوع شده است، ملاحظه و مراتب ظلم و تعدیات و عدم آسایش و رفاهیت اهالی را که از اقدامات اداره عدلیه و والی به ظهور رسیده و می‌رسد، مشاهده نموده محض تبریک و تهنیت به هم‌وطنان خود در ضمن دعوت آن‌ها به تضاعف اتّصال دعای وجود مقدس همایونی به تنظیم این کتاب مبادرت کرده و بدون اینکه در اساس مواد نقطه انحراف و اختلاف شده باشد، به تشریح حالات کلیه این صفحات اقدام می‌نماید. که هموطنان چاکر خانه زاد از مراتب عدل و داد شاهنشاه فرخ نژاد مستحضر شده، لیلاً و نهاراً در دعاگویی وجود مسعود حضرت شهریاری مواظبت و از توجهات فوق الغایات همایونی در شکرگزاری مراقبت داشته باشند.»

از این کتاب دو نسخه خطی یافت شده است. نسخه اول که نسخه اساس به شمار می‌رود، در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران نگهداری می‌شود و مشخصات آن به شماره دستیابی ۲۰۳۹ ف موجود است. خط شکسته نستعلیق و بسیار زیبا است، نسخه شامل ۱۹۹ برگ و ۱۲ سطر کامل، جلد آن مقوایی، عطف و گوشه تیماج قرمز، ۱۹۰*۲۶۰، کاغذ آن فرنگی و اندازه سطور ۱۳۰*۱۸۰، سرفصل‌ها با مرکب قرمز و آبی با خط ثلث، سرلوحه مذهب زر و شنجرف و لاجورد سبز و روی پاره‌ای از کلمات با مرکب قرمز خط‌کشی شده است. نسخه دوم که نسخه فرعی به شمار می‌رود، فرق چندانی با نسخه اساس ندارد و در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می‌شود. به تفاوت‌های اندک این دو نسخه در متن و پاورقی کتاب اشاره شده است. نسخه فرعی برعکس نسخه اصلی به جای کلمه اسلام و مسلمان از واژه کرد استفاده شده است.»

[از این کتاب پیش از این در سال 1396 نسخه ای با عنوان «زبده‌الوقایع : تاریخ و جغرافیای وان» با تصحیح حسن حضرتی و شهلا یوسف‌زاده توسط نگارستان اندیشه منتشر شده است.]

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...