بازشناسی شهریارِ ماکیاولی | مهر


ویرولی [Maurizio Viroli] در کتاب «شهریار منجی» [Redeeming The Prince: The Meaning of Machiavelli's Masterpiece] درصدد است راجع به معنای مورد نظر ماکیاولی در شهریار و تأثیر اسطوره منجی و عقاید او درباره رستگاری سیاسی در طول قرون بحث کند.

ویرولی [Maurizio Viroli] شهریار منجی» [Redeeming The Prince: The Meaning of Machiavelli's Masterpiece]

محال است نامی از علم سیاست به میان بیاید و مَثَل یا اشاراتی به نیکولو ماکیاولی ارجاع نگردد. این فیلسوف ایتالیایی در قرن نوزدهم میلادی می‌زیست؛ آن هم زمانی که ایتالیا و همچنین زادگاه او، فلورانس، دستخوش آشفتگی‌های گسترده‌ای بودند. پیش از او و در پی وقوع جنبش‌هایی، شیوه شوراگرایی درون کلیسا و دولت به وجود آورده بود، اما این شیوه دیری نپایید و نظام پادشاهی به سرعت در سرتاسر قاره اروپا همه‌گیر شد. در انگلستان، هنری هفتم حکم‌روایی می‌کرد، در فرانسه لویی یازدهم، شارل هشتم و لویی دوازدهم بودند و در اسپانیا نیز فردیناند. اگرچه حکومت‌های پادشاهی به سرعت قدرت سیاسی تشکل‌های فئودال را بلعید، اما ایتالیا در این میان به وضعیتی دوگانه مبتلا شد و هرج و مرج اولین آثار این وضعیت بود.

ماکیاولی که در آن زمان عضوی از جمهوری فلورانس بود، اتحاد سراسری ایتالیا را یگانه راه حل ممکن برای عبور از این هرج و مرج می‌دانست. او در همان سال‌ها و تحت تأثیر دیداری با سزار بورژیا، شیفته او شد. این شیفتگی یک دلیل داشت؛ بورژیا همچون ماکیاولی سودای ایتالیای یکپارچه را در سر می‌پروراند. این اشتراک نظر بین بورژیا و ماکیاولی بعدتر در کتاب این سیاست‌دان و دولتمرد ایتالیایی تبلور پیدا کرد، اثری که ماکیاولی آن را شهریار نام نهاد.

از «شهریار» با عناوینی مثبت و منفی یاد شده است؛ برخی آن را کتاب معلم شیطان نامیده‌اند، برخی دیگر معتقدند کتاب جمهوری‌خواهان است و قاطبه‌ای دیگر معتقدند که این اثر طلایه‌دار رئالیسم سیاسی مدرن است. اما به راستی هدف ماکیاولی از نگارش شهریار چه بود؟ رابرت بلک، استاد دانشگاه لیدز انگلستان معتقد است: «شهریار نه مانیفست رئالیسم سیاسی جدید، نه کتاب راهنمای مستبدان و نه منادی جدایی سیاست از اخلاق بلکه شاهکار ماکیاولی و برنامه رهایی و نجات ایتالیا است.» مرجع چنین استنباطی را باید در خوانشی جدید از شهریار ماکیاولی یافت؛ خوانشی که معتقد است «این استدلال که ارزش جاودانه شهریار ماکیاولی در این واقعیت نهفته است که راه را بر رئالیسم سیاسی مدرن می‌گشاید، ایرادهای جدی دارد. ماکیاولی رئالیستی مشابه دیگران نبود که صرفاً علاقه‌مند به توصیف، تفسیر یا توضیح فاکت‌های سیاسی باشد، بلکه او مایل بود واقعیت‌های سیاسی بسیار متفاوتی با آنچه {عملاً} وجود داشت در خیال پرورد.»

گوینده یا بهتر بگوییم نویسنده عبارات بالا «مائوریتزیتو ویرولی» استاد تئوری سیاسی در دانشگاه پرینسون است. او در سال ۲۰۱۳ کتاب شهریار منجی را بر پایه خوانشی جدید از شهریارِ ماکیاولی نوشت و البته سه سال پیش از آن نیز در کتابی نام «خدای ماکیاولی» بر عقاید او درباره دین و خداوند و تأثیر آن بر عالمان و مبارزان نظامی تمرکز کرده بود، کسانی که در باب مسئله اصلاح دینی و اخلاقی در ایتالیا می‌نوشتند. نکته حائز اهمیت آنجاست که در میانه انتشار این دو کتاب، نویسنده اثر دیگری به نام «دین و آزادی در تاریخ ایتالیا» دارد.

ویرولی در کتاب شهریار منجی، درصدد است راجع به معنای مورد نظر ماکیاولی در شهریار و تأثیر اسطوره منجی و عقاید او درباره رستگاری سیاسی در طول قرون بحث کند. از قضا تسلط او بر تاریخ زادگاه خود و همچنین تمرکزش بر آراء ماکیاولی به نقطه قوتی در این مسیر بدل شده است تا جایی کوشیده است نویسنده شهریار را در پیوند با مطالعه زندگی‌اش بررسی کند، به ویژه در پیوند با شورها، باورها و تعهداتش. از همین رو نیز نویسنده در کنار پرداختن به آرای ماکیاولی، از سیر تحول شخصی او نیز غافل نشده است. او این روش را «ایده‌ها و زندگی‌ها» نامیده است. ویرولی با اشاره به گفته آنتونی گرامشی در مورد شهریار ماکیاولی، می‌نویسد:

«شهریار بدین معنی کتابی زنده است که ماکیاولی توانسته پیامی گزنده را در متن خویش بگنجاند، پیامی که محرک عمل سیاسی رهایی بخش است، خواه ملی باشد، خواه اجتماعی یا ملهم از آرمان‌های ناظر بر آزادی جمهوری‌خواهانه.»

و در جایی دیگر در باب زندگی شخصی ماکیاولی می‌نویسد:

«رستاخیزها و رهایی‌ها تجارب نادر تاریخی‌اند. آنان همچون امیدها و سوداهای زندگی مردم‌اند، با این حال واقعیت دارند و بسیار می‌پایند. خوانندگان در می‌یابند که ماکیاولی گرچه در باب منجی خیالی ایتالیا می‌نویسد، در راه رستاخیز خویش نیز می‌کوشد. او زمانی که سرگرم نگارش شهریار بود، دیگر آن مرد مفلوک نبود، مردی که روح و کالبدش به سختی زخم خورده و مجبور بود روزگارش را با عنوان {طعن آمیز} دبیر اسبق بگذراند. او خود را بازیافته و همان مردی شده بود که روحش از آبشخور سیاست کلان سیراب می‌شد.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...