دو کتاب «سرگذشت آلبرت اینشتین» و «سرگذشت آدا بایرون لاولیس و ماشین محاسبه» از مجموعه «من و مشاهیر جهان» منتشر شد.

به گزارش ایسنا، کتاب «بر روی پرتو نور» نوشته جنیفر برن با ترجمه شهاب‌الدین عباسی و با تصویرگری ولادیمیر رادونسکی شامل سرگذشت آلبرت اینشتین در ۴۸ صفحه با شمارگان ۱۵۰۰ نسخه و قیمت ۸۵۰۰ تومان توسط نشر نخستین منتشر شده است. 

بخشی از کتاب و یادداشتی درباره آن که در پشت‌ جلد آمده است: 

بیش از صد سال پیش، در شهر کوچکی پسری به‌دنیا آمد که پدر و مادرش اسم او را آلبرت گذاشتند. آلبرت به سختی زبان باز کرد اما همیشه با کنجکاوی به همه‌چیز نگاه می‌کرد و پر از پرسش بود. او دوست نداشت حرف‌های دیگران را تکرار کند. و در این راه به موفقیت هم رسید. او دانشمند بزرگی شد و جایزه‌ نوبل فیزیک گرفت و شهرت جهانی یافت. خودش می‌گفت: «مهم‌ترین چیز این است که دست از سوال کردن برنداریم. کنجکاوی، دلیلی غیر از خودش ندارد.» و حالا در این کتاب دنیای پر از کنجکاوی آلبرت اینشتین پیش روی شماست. 

همچنین کتاب «آدا بایرون و ماشین‌ فکر» نوشته لاری والمارک با ترجمه شهاب‌الدین عباسی و تصویرگری اپریل چو که سرگذشت آدا بایرون لاولیس و ماشین محاسبه است در ۴۸ صفحه با شمارگان ۱۵۰۰ نسخه و قیمت ۸۵۰۰ تومان در نشر یادشده به چاپ رسیده است. 

یادداشتی که در پشت‌ جلد کتاب آمده است: روزگاری، دختری بود به نام آدا (اِیده) که شیفته‌ اعداد بود و از کودکی وسیله‌های مختلف درست می‌کرد. او با وجود بیماری سختی که دچارش شد، ایده‌هایش را دنبال کرد و موفق شد نام خود را در تاریخ علم و ریاضیات ثبت کند. آدا بایرون در سال ۱۸۱۵ به دنیا آمد و نزد مادرش و چند ریاضیدان حرفه‌ای زمان خود آموزش دید و همکار چارلز ببیج، ریاضیدان و مخترع شد و اولین برنامه‌ کامپیوتری جهان را نوشت. او را «مادر علم  کامپیوتر» می‌خوانند. آدا بایرون و ماشین‌ فکر داستان زندگی او را به‌زیبایی بازگو می‌کند. 

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...