«هیچ‌کس همه‌چیز را نمی‌داند» تازه‌ترین اثر داستانی نوشته سیدمهدی شجاعی است.

هیچ‌کس همه‌چیز را نمی‌داند سیدمهدی شجاعی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، انتشارات نیستان در بخش‌هایی از معرفی این کتاب نوشته است: «شجاعی که در سال‌های اخیر وقت قابل توجهی را به تالیف ادبی برای مخاطبان کودک اختصاص داده است در این اثر نیز با بهره‌گیری از قصه‌ای ویژه از زبان یکی از پیامبران آسمانی سعی کرده است تا موضوعی اخلاقی را برای مخاطبان خود بازگو کند.

این کتاب برای گروه سنی نوجوان طراحی شده و به زبانی امروزی داستانی کمتر شنیده‌شده از حضرت سلیمان را روایت می‌کند که قابل تسری به تمامی شئون مختلف زیستی نیز هست.

داستان «هیچ‌کس همه‌چیز را نمی‌داند» از زبان حضرت سلیمان روایت می‌شود. او تمامی حیوانات را نزد خود جمع می‌کند تا از آن‌ها درباره خوردن آب حیات توسط خودش نظرخواهی کند. همه حیوانات جز یکی با این موضوع موافقت می‌کنند و همان یک تن در نهایت موفق می‌شود نظر حضرت سلیمان را درباره این مساله تغییر دهد.

داستان دارای زبانی است بسیار ساده و با روالی منطقی پیش می‌رود. گرچه بسیاری از اتفاقاتی که در دل داستان رخ می‌دهد از نظر عقل انسانی به خوبی امکان تحقق ندارد اما شجاعی توانسته با ساده‌نویسی که ویژگی نثر اوست از این موضوع به نفع بیان مفهوم بهره ببرد و در نهایت داستانی را خلق کند که در آن بیان یک نکته اخلاقی در اهمیت مشورت گرفتن و انجام کار به صورت جمعی و با بهره‌گیری از خرد جمعی دارای اولویت است.

این کتاب اما در کنار داستان از تصویرگری‌های ویژه‌ای نیز بهره می‌برد. این تصویرگری‌ها توسط فرهاد جمشیدی انجام شده که در کارنامه کاری خود تصویرگری بیش از ۴۰۰ اثر را داراست. او با باور به این‌که تصویرگری مستند تاریخی بیش از هر چیز متکی به اشراف و تسلط فرامتنی است و دریافت مخاطب از این تصویرگری به خلق فضاهایی جدید و تکنیک‌هایی نو نیاز دارد با آمیزه‌ای از خیال و در عین پایبندی به تاریخ مخاطب کارش را ارائه می‌کند. تصاویر ایجادشده توسط وی در عین مینیاتوری بودن تصاویری کل‌گرا است.»

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...