«پشره‌ها» کتابی است هم خواندنی و هم دیدنی که اخیرا در فهرست لاک‌پشت پرنده نیز قرار گرفت. معرفی کوتاهی از آن در ادامه آمده است.

پشره‌ها فرزانه بابایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «پشره‌ها» کتابی ست مناسب گروه سنی ۹ سال به بالا (نونهال) و کودک در آن، علاوه بر آن که دست‌ورزی با چیزهای ساده را می‌آموزد، یاد می‌گیرد که نگاهی نو و متفاوت به پیرامون خود بیندازد و بتواند خلاقیت خود را با ساده‌ترین ابزارها بروز دهد. کودک با راهنمایی این کتاب می‌تواند با استفاده از برگ و چوب دست‌سازه‌هایی زیبا و فانتزی را خلق کند.


فرزانه بابایی را هنوز بسیاری با عروسک‌هایی که برای فیلم‌های ایستاپویایی (استاپ‌موشن) بهادر و کوه جواهر ساخت به یاد می‌آورند که تا جایزه‌ی ویژه کن هم پیش رفت؛ و همین طور عروسک‌های دارا و سارا. او این بار و در کتاب «پشره‌ها» اما طور دیگری به عروسک پرداخته است. بابایی کوشیده با استفاده از برگ‌ها و ساقه‌ها و مانند آن، حشرات را بازآفرینی کند و نگاه تازه‌ای را به این دورریختنی‌های طبیعی بیندازد.

بابایی کوشیده با عروسک‌های خود الگوهای جالب و بامزه‌ای را برای مخاطب خود ایجاد کند. گرچه او مرحله به مرحله‌ی ساخت اثر را با تصویر و متن توضیح داده، ولی هم‌چنان که خود نیز تاکید کرده، کودک لازم نیست مانند نمونه‌ها کار کند. کافی ست به اطراف خود بنگرد و بیابد و بعد از تمرین و ممارست، شکل‌ها و دست‌سازه‌ها و «پشره» های خود را بیافریند.

علاوه بر دست‌سازه‌های دوست‌داشتنی، نثر مناسب و اسم‌گذاری‌هایی طنازانه به ظرافت کار کمک کرده است. مثلا بابایی، مگس خودش را «ماگاز» معرفی کرده. تشلک، چرخنگ، شل‌مولک، چارپرک، پش‌مولک، و سوکس از دیگر اسم‌هایی ست که برای کارهای خود انتخاب کرده است.

در مقدمه‌ کتاب می‌خوانیم:
«دنبالشان گشتم. لابه‌لای کاغذها، میان پارچه‌ها، بین پلاستیک‌ها، نگاه کردم قوطی‌های خالی را. سنگ‌های رودخانه‌ای را...
آن قدر گشتم تا پیدایشان کردم. کجا؟ توی باغچه لابه‌لای برگ‌ها. توی جنگل، زیر درخت‌ها، میان بوته‌ها. کنار دریا، لابه‌لای شن‌ها. در کویر، میان خارها.
پیدایشان که کردم، فهمیدم هر روز می‌دیدم‌شان. اما انگار نگاه‌شان نمی‌کردم.

جناب سفال و حشرات دست‌ساز فرزانه بابایی

الان، از کنار درخت‌ها که می‌گذرم، می‌بینم‌شان. آویزان از شاخه‌ها تاب می‌خورند. با باد از کنارم می‌گذرند. صدایشان را می‌شنوم. حالا دیگر بوی کاج، میوه‌ی چنار، فصل پاییز، شاخه‌های خشک همه و همه در ذهن من شکل دیگری دارد. دنیایم بزرگ‌تر شده و چیزهای تازه‌ای می‌بینم. مهارتم بیش‌تر شده و شادتر شده‌ام.
با دقت به اطراف‌تان نگاه کنید.»

با همین رویکرد، کتاب جناب سفال هم منتشر شده است که عروسک‌های سفالی را به کودک می‌آموزد.

عکس‌های کتاب را بهنام زهری سامیان، عکاس و تصویرگر، گرفته و صفحه‌آرایی را به زیبایی مهدیس ماهر انجام داده است. مرضیه طلوع‌اصل کتاب را ویرایش کرده و مانلی منوچهری و سمیرا فرجی هم نظارت و مدیریت هنری را بر عهده داشته‌اند.

پشره‌ها در ۲۸ صفحه‌ تمام‌رنگی، در قطع خشتی بزرگ و با قیمت ۱۰هزار تومان به بازار عرضه کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...