متن فیلمنامه «سرگذشت آدل ه.» [The story of Adele H] به قلم فرانسوا تروفو [François Truffaut] و ترجمه سعید عقیقی از سوی انتشارات شهید ثالث منتشر شد.

سرگذشت آدل ه.» [The story of Adele H]  فرانسوا تروفو [François Truffaut]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، شاید فرانسوا تروفو را با فیلم معروف «چهارصد ضربه» بشناسید. فیلمساز، نظریه‌پرداز و منتقد سینمایی که از آغازگران موج نوی فرانسه و از همکاران بازن و گدار در نشریه کایه‌دوسینما بود.

فیلم کمتر شناخته شده او «سرگذشت آدل ه.» ماجرای دختر ویکتور هوگو نامدار است. سعید عقیقی فیلمنامه این عاشقانه غیرمعمول را ترجمه کرده است. «سرگذشت آدل ه.» یکی از جاودانه‌ترین عاشقانه‌های سینماست که جنس و فرم عشقش نه فقط در تاریخ تصویر که در زندگی‌‌ کم‌یاب و دیریاب است.

عشقی که در روزگار پسامدرنیته به مثابه کالایی مصرفی تلقی می‌شود. آدل ه. نیز دختری مجنون و غیرمعمولی است که تصویر دیگرگونه از عشق را ارائه می‌دهد. علاوه بر متن فیلمنامه، در موخره‌ کتاب، عقیقی نوشته‌هایی از خودش، ژان کله و فرانسوا تروفو را در کنار چندین نقد منتقدان مختلف ضمیمه کرده است که به فهم بهتر اثر کمک خواهد کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...