اختراع «عکاسی»، بسیار جنگ و دعواها را از سر گذراند تا توانست «هنر» خوانده شود و این دولت و مردم فرانسه قرن نوزدهم بودند که با میزبانیِ هوشمندانه و صبورانه از این اختراع و حواشی­‌اش، سرآخر «هنرِ عکاسی» را به­ دنیا آوردند. کتاب «جامعه‌­شناسیِ عکاسی» [La photographie en France au dix-neuvième siècle; essai de sociologie et d'esthétique]  نوشته ژیزل فروند [Gisèle Freund] به ترجمه مریم وحدتی از سوی نشر آبان منتشر شده و روایتی موجز و ملموس را از سرگذشت عکاسی طی 40سال نخستِ پس از اختراعش ارائه می‌­دهد.

جامعه‌­شناسیِ عکاسی» [La photographie en France au dix-neuvième siècle; essai de sociologie et d'esthétique]  نوشته ژیزل فروند [Gisèle Freund]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، ژیزل فروند از دوستان والتر بنیامین معروف و شاگردان جدّی مکتب فرانکفورت بود؛ یک عکاس زن آلمانی‌­تبار که در خانواده­‌ای یهودی و هنردوست زاده شد و سال­‌های جوانی‌­اش را صرف تحصیل جامعه­‌شناسی و البته تاریخ هنر کرد. در سال­‌های 1930 بود که با فیلسوفان مکتب فرانکفورت آشنا شد، در مدرسه فرانکفورت ثبت‌­نام کرد و گوش سپرد به آرای متفکرینی چون تئودور آدورنو، کارل مانهایم و والتر بنیامین. وی از جمله یهودیانی است که در بحبوحه جنگ­‌ جهانی دوم از آلمان به فرانسه گریختند.

شهرت فروند، به‌­ویژه در عکاسی مستند (از اولین­‌های این حوزه است) و پس از آن، در ­پرتره‌­های نویسندگان و هنرمندان و سیاستمدارانی است که با نگاهی متفاوت عکاسی شدند. وی همچنین دو کتاب­ معروف دارد: عکاسی در فرانسه قرن نوزدهم (La photographie en France au dix-neuvieme siècle – 1936) و عکاسی و جامعه (Photographie et société -1974).

همیشه فکرهای صادقانه و کاشفانه یک هنرمند درباره هنر و حرفه‌­اش، بسیار خواندنی­‌تر و حتی مهم­‌تر از هر نقد و بررسی و تحلیلی است که دیگرانی بیرون از آن حرفه می‌­نویسند. حیات پویای هر هنر وامدار چنین یادداشت­‌هایی است که به­‌نوعی بیولوژی و یا دست­کم تاریخ «واقعیِ» آن هنر را شرح می‌­دهند.

کتاب «جامعه‌­شناسیِ عکاسی» که عنوان اصلی آن «عکاسی در فرانسه قرن نوزدهم؛ جستاری جامعه‌­شناختی و زیبایی‌­شناختی» (La photographie en France au dix-neuvième siècle; essai de sociologie et d'esthétique) است، نخست به‌­عنوان پایان‌­نامه دانشگاهیِ نویسنده برای رشته جامعه‌­شناسی در سوربن ارائه شد؛ پایان‌­نامه‌­ای که نگارشش را با هدایت کارل مانهایم ـ استادش در مدرسه فرانکفورت ـ آغاز کرد و در سوربن با امضای شارل لالو فیلسوف­‌ـ‌­جامعه­‌شناس فرانسوی، به انجام رساند. چاپ نخست کتاب در سال 1936 بود و ترجمه حاضر براساس چاپ سال 2011 کتاب، ویراسته اَندره گونترت (Andre Gunthert) دانشیار 59ساله دانشکده EHESS فرانسه است. گونترت در پیشگفتاری که بر کتاب نوشته، ازجمله یادآور این نکات می‌­شود که: «پرداختن به موضوع بی‌سابقه تاریخ عکاسی در نخستین پایان‌­نامه دانشگاهی، جسارتی آمیخته با مقداری جنون می‌­خواهد... نویسنده با تیزبینیِ مختص یک دانش­‌آموخته جامعه­‌شناسی، رویدادها را بازگو می­‌کند. این کتاب، همانند دیگر تاریخ‌­های عکاسیِ موجود نیست... دختر جوان آلمانی بیش از بایگانیِ تاریخ، اشتیاق دارد که همچون آموزگارانِ موردتحسینش [مکتب فرانکفورتی‌­ها] روابط میان هنر و جامعه را از چشم­‌انداز کلان بررسی کند.» (ص14).

کتاب در شش فصل به­‌علاوه یک مقدمه و یک مؤخره تدوین شده است. پیش از همه یادداشت کوتاه والتر بنیامین درباره کتاب آمده است؛ یادداشتی که البته دوسال بعد از انتشار کتاب در یک مجله منتشر شده بود.

مناسبات میان هنر و جامعه، عنوان دیباچه کتاب است که در آن عصاره رویکرد نویسنده چنین بیان شده­ است: «جامعه­‌شناسیِ هنر تنها به کشف این مطلب می‌­پردازد که چرا در لحظه معینی از تاریخ و شرایط اجتماعی آن، ژانر هنری مشخصی از مقبولیت عمومی برخوردار می‌­شود یا نمی‌­شود.» (ص 18)

فصل نخست با عنوان زمینه­‌سازها، می­‌کوشد زمینه‌­های اجتماعی شکل­‌گیری پرتره عکاسی را در گذر از پرتره‌­نگاری­‌های مرسوم نقاشان آن­‌سال­‌های فرانسه، نشان دهد. به تعبیر نویسنده، پرتره عکاسی، حاصل تسلیم‌شدن سنّت پرتره‌­نگاری به دموکراتیزاسیون است. در این فصل همچنین نخستین گام‌­ها در راه رسیدن به ابزارهای عکاسی معرفی می­‌شوند؛ از جمله تحوّلی که دستگاهی به­‌نام فیزیونوترس در پرتره­‌نگاری ایجاد کرد و خود تأثیری چشمگیر در بیشترشدن مشتریان پرتره­ داشت.

فصل دوم با عنوان عکاسی در عهد پادشاهی ژوئیه، بازگوکننده واقعیات بس­ مهمی درباره واکنش‌­های سازنده دستگاه دولت فرانسه (در سال‌های 1830 تا 1848) به آن اختراعات اولیه و نیز تمهیدات مؤثری است که دولت در جهت پیشرفت این فنّ نوپا فراهم آورد: «15 ژوئن 1839 [حدود 15 سال بعد از نخستین اختراع البته ناقص عکاسی] گروهی از نمایندگان مجلس [دانشمندانی چون فرانسوا آراگو و لوئیس گیلوساکِ معروف] پیشنهاد کردند که دولت حق امتیاز اختراع عکاسی را به دست آورد و آن را همگانی کند.» (ص 36). همچنین در این فصل از استقبال عجیب پاریسی­‌ها از نخستین دستگاه عکاسی به­‌نام داگرئوتیپ سخن می­‌رود؛ این اختراعِ 100کیلویی با چه هیجانی از سوی دولت و طبقه بورژوا حمایت می­‌شود و به خیابان‌­ها می‌­آید؛ نویسنده تعبیر جالبی دارد: «پاریس، این شهر مبتلا به مرض آزمایش!»

عکاسان نخستین، عنوان فصل سوم است و در آن به­‌ویژه سرگذشت دو چهره شاخص تاریخ عکاسی یعنی نادار و دیزدری و همچنین حقایقی کمترشنیده‌­شده درباره تاریخ عکاسی روایت می‌­شوند. «دوران نیکِ منزلِ اولِ عکاسی، 15 سال پس از اعلان اختراع نیِپس پایان یافت. عکاسانِ هنرمند جای خود را به عکاسان حرفه­‌ای دادند یا خودشان حرفه‌­ای شدند و مسئله منفعت بر کیفیت رجحان یافت.» (ص73)

عکاسی در دوره امپراتوری دوم، عنوان فصل چهارم کتاب است که عکاسیِ فرانسه را در بازه 1851 تا 1870 بررسی می­‌کند؛ دوران شکل­‌گیری طبقه خرده­‌بورژوا و رونق بیش از پیش بازار عکاسیِ پرتره؛ دوران تأسیس نخستین انجمن عکاسی به­‌نام «انجمن هلیوگرافی» در 1851 توسط جمعی از هنرمندان و دانشمندان و نویسندگان؛ و دوران رونق بازار پرشمار حرفه‌­مندان عکاسی که اتفاقاً هیچ شباهتی به اعضای آن انجمن نداشتند: «حرفه عکاسی که به­‌خصوص دانش کمی می­‌طلبید، انواع افرادی را که فاقد منبع معاش بودند، به خود جلب کرد؛ انبوه بی‌­حدّی از انسان­‌های زندگی­‌باخته، ناتوان و نافرهیخته در رسیدن به مشاغل خوب بودند» (ص78).

فصل پنجم با عنوان جنبش رئالیست و دیدگاه هنرمندان زمانه درباره عکاسی، به نزاع­‌های پیرامون این پرسش که آیا عکاسی هنر است؟ می­‌پردازد. در نقاشیِ فرانسه سال‌های 1855 جنبشی در تخالف با رمانتیسیسم زمانه شکل گرفت که رئالیسم نام داشت. این جنبش ظاهراً می‌­توانست جانبدار عکاسی باشد، اما چنین نشد. نقاشان رئالیست همچنان بر این باور بودند که هنر محصول روح است و از آنِ ذهنی الهی. آنان دوربین ­عکاسی را در جایگاه پدیدآورنده اثر هنری نپذیرفتند.

فصل ششم با عنوان عکاسی در دادگاه به روایت نزاع­‌هایی می‌­پردازد که حول پیشه همه‌­گیرشده عکاسیِ پرتره در فرانسه آن سال­‌ها درمی‌­گرفت و کار به شکایت و دادگاه می‌­کشید؛ کسی عکس­‌های عکاس دیگری را تکثیر می‌­کرد و می‌­فروخت؛ کسی از مدل‌­های برهنه عکاسی می­‌کرد و می‌­فروخت و... . «در فرانسه 1860 هیچ قانون مشخصی در رابطه با عکاسی وجود نداشت» (ص120).

کتاب مؤخره­‌ای به‌نام «عکاسی آماتور» دارد که در بخشی از آن چنین می­‌خوانیم: «بهترین عکس­‌های پرتره اواخر قرن نوزدهم را آماتورها ثبت کرده­‌اند... نقش تاریخی عکاسی در این نهفته است که پرتره را به نحو قاطعی دموکراتیزه کرده‌­است و دیگر در انحصار طبقات حاکم نیست. عکاسی با عمومیت‌یافتنش در دسترس تمام اقشار اجتماع قرار گرفت.» (ص 133).

مریم وحدتی، به­‌حق ترجمه­‌ای دقیق و دغدغه‌­مند از کتاب به دست داده است. او کتاب دیگری نیز با نام «بیماری فراگیر در عصر نئولیبرال» دارد. چاپ نخست کتاب «جامعه‌­شناسی عکاسی»، نوشته ژیزل فروند و ترجمه مریم وحدتی، در 142 صفحه، تابستان 1400 توسط انتشارات کتاب ­آبان به بازار آمد. شمارگان کتاب هزار نسخه و بهای آن 50 هزار تومان است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...