هدیه ابوالحسن نجفی به خوانندگان ایرانی | ایران


سرنوشت جنگ ویرانگر جهانی دوم گره خورده است به نام گروه‌های مقاومت؛ تعداد بسیار زیادی از افرادی که در کشورهای اشغال‌شده توسط ارتش نازی کم‌کم یکدیگر را پیدا کردند و داوطلبانه و شجاعانه تحت تدابیر امنیتی شدید نازی‌ها در هر کشور به یک‌سری مبارزات آشکار و پنهان می‌پرداختند؛ از جمله تهیه غذا و مکان‌هایی برای یهودیان، فراری دادن و پنهان کردن یهودیان و یا فرزندانشان، عدم همکاری با دولت‌های اشغال‌شده، دادن اطلاعات غلط جغرافیایی و تاکتیکی به آلمانی‌ها، مخفی کردن خلبانان سقوط‌ کرده و حتی جنگ‌های مستقیم و بازپس‌گیری شهرهای اشغال‌شده و.... طی سال‌های پس از جنگ و تا همین امروز این درون‌مایه‌ها اساس فیلم‌ها و کتاب‌های بسیاری شده است.

خلاصه وعده‌گاه شیر بلفور»[‎Les sanglots longs]  ژیل پرو [Gilles Perrault

آنچه در داستان‌ها و کتاب‌ها و فیلم‌ها کمتر مورد توجه قرار گرفته است چگونگی سرنوشت و سرانجام این گروه‌های مقاومت پس از جنگ دوم است؛ اینکه بعد از سقوط نازی‌ها افراد این گروه چه کردند، جذب چه گروه‌هایی شدند کمتر مورد توجه فیلمسازها و نویسندگان بوده است.

کتاب «وعده‌گاه شیر بلفور»[‎Les sanglots longs] اما از معدود کتاب‌هایی است که به سرنوشت افراد مقاومت در حین جنگ دوم و از همه مهم‌تر سال‌های بعد از جنگ دوم پرداخته است. ژیل پرو [Gilles Perrault]، نویسنده و خبرنگار فرانسوی است (2023 – 1931). او سال‌ها به شغل وکالت و بعدها خبرنگاری مشغول بود که به نظرم حضور در همین دو شغل بسیار به او کمک کرده‌اند در پرداختن به داستان‌ها و قصه‌ها.

ما خوانندگان ایرانی آشنا شدنمان با ژیل پرو را مدیون انتخاب و معرفی جناب ابوالحسن نجفی هستیم. درواقع تنها کتاب ترجمه‌شده پرو در ایران همین کتاب است.
ویژگی داستان‌های این کتاب؛ ریتم و ضرباهنگ تند داستان‌ها است. اغلب داستان‌ها به اتفاقات نهضت مقاومت در اروپا و افرادی که در این گروه‌ها فعالیت داشتند و مأموریت‌های آنها پرداخته است. دو صفحه از هر داستان این مجموعه را که بخوانید، دیگر نمی‌توانید رهایش کنید؛ با اینکه داستان‌ها هرکدام نسبتاً بلند هستند. نویسنده داستان‌ها و قصه‌هایش را در عین سادگی، خیلی سرراست و بی‌پیچیدگی روایت کرده و همه این سادگی قصه‌ها با ریتمی تند و نفس‌گیر بیان می‌شود.

نگاهی به داستان‌های این مجموعه
در داستان «وعده‌گاه شیر بلفور» نویسنده به روایت مأموریت چند عضو مقاومت علیه نازی‌ها و نجات یک زندانی در میدانی که شیر بلفور نمادش است پرداخته و چنان با هیجان این قصه روایت شده که شما به‌عنوان یک خواننده نمی‌توانید قصه را رها کنید. مادامی که کتاب را می‌خواندم، پیش خودم می‌گفتم، این داستان‌ها بسیار مناسب فیلم هستند؛ بعد با جست‌وجویی کوتاه متوجه شدم که اغلب کتاب‌های ژیل پرو تبدیل به فیلم‌های سینمایی با فیلمنامه‌نویسی خود پرو شده‌اند. اوج هنر نویسندگی ژیل پرو در داستان اول مجموعه نمایان می‌شود؛ داستان «نامزد و مرگ». ماجرای داستان در یک نصفه‌روز اتفاق می‌افتد، زنی وارد زندگی مردی می‌شود، هر دو غریبه و بعد در آخر داستان زن می‌رود، ولی تا به امروز در ذهن من خواننده مانده است، رفتن زن و چرایی نماندنش. این یعنی موفقیت نویسنده که قصه‌اش را در داستان تمام نکرده، بلکه قصه در ذهن خواننده ادامه دارد. به‌طور کلی با اینکه داستان‌ها به وقایع درون جنگ‌ دوم پرداخته، ولی نویسنده از نقش زنان در این دوره و گروه‌های مقاومت غافل نشده است، اتفاقاً زنان در داستان‌ها نقش پررنگی دارند؛ چه در جایگاه زنانگی‌ و احساسی‌شان و چه در جایگاه مبارزاتی‌شان.

داستان «ناله‌های بلند» هم از داستان‌های مثال‌زدنی مجموعه است. با اینکه داستان در سه بخش طولانی روایت می‌شود، ولی داستانی گیرا و با تعلیق خوب است. داستان پسری که پدرش در سال‌های جنگ دوم از افراد مقاومت بوده و پسر چنانکه در همه‌جای جهان معمول است! زحمات و ازخودگذشتگی‌های پدرش را بیهوده می‌داند. پسر که حالا دانشجویی است که فقط به خوش‌گذرانی مشغول است، طی اتفاقاتی و بنا به قرار گرفتن افرادی بر سر راهش در مسیر شناختن پدرش می‌افتد و برای این کار به دیدن چند نفر از دوستان قدیمی پدرش و نیز یکی از افسران آلمانی زمان دستگیری پدرش می‌رود و این‌گونه ما را با دوره‌ها و افراد عجیبی آشنا می‌کند.

ویژگی دیگر داستان‌های مجموعه نگاه خاکستری راوی و عدم قهرمان‌پروری است. در اغلب داستان‌ها می‌خوانیم که افرادی که طی دوره جنگ هرکدام برای خودشان قهرمان‌هایی نجات‌دهنده و شجاع به نظر می‌رسیدند، چطور در سال‌های بعد از جنگ اسیر جایگاه و پست و مقام‌های دولت‌های مستقر پس از جنگ شدند. چطور از حالت قهرمانی و اسطوره‌ای تبدیل به مردمانی خائن، ریاکار و قربانی شدند. هرکدام قربانی یک سیستم. نویسنده به سرنوشت برخی از سران حزب نازی نیز در برخی داستان‌ها پرداخته است؛ افسرانی که با وجود انجام کشتارها و جنایات بسیار بعد از جنگ با خانه و زندگی‌هایی مرفه و خیلی عادی به زندگی خودشان ادامه دادند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...