تبارشناسی قهرمان | شرق


«قهرمان در تاریخ و اسطوره» تألیف عباس مخبر، مترجم و اسطوره‌شناس ایرانی، کتابی است که به بررسی خاستگاه، ماهیت و کارکرد قهرمان در اسطوره می‌پردازد و یکی از منابع بسیار ارزشمند و کارآمد تألیفی در این حوزه است. این کتاب شامل مجموعه درسگفتارهای نویسنده درباره شباهت‌های فراوان قهرمانان اسطوره‌ای در فرهنگ‌های مختلف و تفاوت آنها با قهرمانان تاریخی است.

خلاصه کتاب قهرمان در تاریخ و اسطوره» تألیف عباس مخبر

مؤلف در 10 فصل کتاب به واکاوی مفهوم قهرمان و قهرمانی‌گری پرداخته و بر اهمیت تفاوت قهرمان اسطوره‌ای و تاریخی تأکید می‌کند؛ چراکه معتقد است بسیاری از افراد و حتی شماری از صاحب‌نظران خاستگاه قهرمانان اسطوره‌ای را تاریخ و قهرمانان تاریخی می‌پندارند. چنان‌که مخبر در پیشگفتار کتاب می‌نویسد: «قهرمانان بسیاری از رمان‌های مدرن با قهرمانان اسطوره‌ای و تاریخی نسبت چندانی ندارند و بسیاری از قهرمانان افشاگر عصر دیجیتال، در گذشته متصور هم نبوده‌اند. صاحب‌نظران جدید با نگاهی جدید این پدیده را در عرصه زندگی میلیون‌ها انسان معمولی واکاوی کرده‌اند. گویی پدیده قهرمانی نیز در دنیای معاصر دموکراتیک‌تر شده و طیف گسترده‌تری از انسان‌ها را زیر چتر خود گرد آورده است. قهرمانی امروز از همه ما می‌خواهد که گنج خویشتن حقیقی خود را پیدا کنیم و آن را با جامعه به اشتراک بگذاریم». قهرمانی از دیدِ مخبر، یک سفر است؛ سفری که در آن با هیولاهای درونی خود روبه‌رو می‌شویم و گنج درون خود را کشف می‌کنیم. سفری که شاید در آن احساس تنهایی کنیم؛ اما در پایان دستاوردی اجتماعی خواهد داشت که می‌توان آن را با دیگران به اشتراک گذاشت.

در فصل اول کتاب، با عنوان «قهرمان و قهرمان‌گری: چشم‌انداز نظری» مؤلف سراغ ریشه واژه قهرمان (کهرمان) در زبان فارسی می‌رود که ترکیبی از دو واژه «کَهر» به معنای کار و «مان» به معنای اندیشه است. و بعد بحث قهرمان را در آثار متفکران مطرحی مانند هیوم، وبر، هگل، روسو، مرلوپونتی و متفکران جدید دنبال می‌کند و دست آخر به مقوله ضد قهرمان می‌رسد و به مرلوپونتی استناد می‌کند که معتقد بود حتی ضد قهرمان‌ها هم با حرکت در مرزهای ضد قهرمان می‌خواهند انسان را در جایگاه قهرمانی بنشانند. «وقتی در شعر فروغ فرخزاد می‌خوانیم: نجات‌دهنده در گور خفته است، حرف این است که واگذاری همه‌ چیز به قهرمان نجات‌دهنده موجب انفعال خواهد شد و افراد جامعه باید خود دست به عمل بزنند و نجات‌دهنده خود باشند».

مخبر به ستایش مارکس از پرومته نیز اشاره می‌کند و می‌نویسد مارکس که پرومته را اولین شهید تقویم فلسفی و نماد مبارزه با تاریکی و جهل می‌داند، در نهایت می‌خواهد طبقه کارگر را به جای قهرمان بنشاند. مبحث بعدی کتاب درباره «قهرمان در تاریخ» است. در این فصل مخبر نشان می‌دهد که تا قرن نوزدهم فرض بر این بوده که تاریخ جهان را قهرمانان و مردان بزرگ می‌سازند و همه‌ چیز حول‌وحوش مردان بزرگ دور می‌زند؛ اما با ورود به قرن بیستم و شکل‌گیری جامعه‌شناسی، مطالعات اجتماعی علمی و نظام‌یافته می‌شود، و جامعه به‌مثابه اندام‌واره‌ای دارای ساختار، تشکیلات و روابط مشخص مورد مطالعه قرار می‌گیرد. و از این به بعد ماجرا تغییر کرد و به‌تدریج مشخص شد که افراد دائرمدار و تعیین‌کننده تحولات اجتماعی نیستند و این باور تا حدی پیش رفت که دیگر در قرن بیستم کمتر کسی جرئت داشت در دفاع از قهرمانی‌گری و نقش قهرمانان در تاریخ سخن بگوید.

فصل سوم کتاب به «تبارشناسی قهرمان در اسطوره» مربوط است و این ایده را طرح می‌کند که قهرمانی‌گری واکنشی به ترسناکی فزاینده سیمای مرگ و نیاز به جاودانگی بود. در فصل چهارم با عنوان «فروید: قهرمان در چنگال عقده اودیپ» به دیدگاه روان‌شناختی درباره قهرمان پرداخته شده است. اینکه فروید به اسطوره‌های یونانی و تراژدی و بحث‌های مربوط به اودیپ، خودشیفتگی و این دست مقولات علاقه داشته و با آنکه مقوله قهرمان در روان‌کاوی چندان مورد توجه نبوده، در «توتم و تابو» به این مسئله می‌پردازد. «کار فروید این بود که تا حدود زیادی داستان قهرمان را از مقوله‌ای بیرونی به امری درونی تبدیل کرد».

مخبر دیدگاه روان‌کاوانه به قهرمان را در فصل بعد نیز ادامه می‌دهد و در فصل «قهرمان در اسطوره: مدل اتو رانک» سراغ آرای رانک، یکی از شاگردان فروید می‌رود که اولین کتاب تحلیلی را درباره قهرمان در اسطوره نوشت. «قهرمان در اسطوره: مدل لرد رگلان» انسان‌شناس و متخصص ادبیات قومی ازجمله دیگر دیدگاه‌ها درباره قهرمان اسطوره‌ای است که با مدل رانک و کمبل فرق دارد. «مدل رانک و کمبل، به ترتیب با گرایش‌های فرویدی و یونگی، هر دو رویکردی روان‌شناختی دارند؛ اما رگلان که کتابش را تقریبا هم‌زمان با رانک نوشته، اساسا خارج از این مدار است. نگاه رگلان مبتنی بر نگاه یا رویکرد اسطوره-آیین و تحت تأثیر دیدگاه‌های جیمز فریزر است. به نوشته رگلان، اسطوره‌ها، قصه‌های قومی، قصه‌های پریان، نمایش‌نامه‌ها، افسانه‌های پهلوانی و حماسه‌ها و آوازهای شبانی همگی در نهایت منشأ آیینی دارند». دریافت یونگ از اسطوره و قهرمان و نیز مدل کمبل از دیگر مباحث این کتاب است. به‌این‌ترتیب عباس مخبر در این کتاب با مرور تحولات مفهوم قهرمان در تاریخ، آرای اندیشمندانی مانند فروید، کارل یونگ و جیمز فریزر درباره قهرمان در اسطوره را واکاوی کرده و سه الگوی مدون برآمده از این اندیشه‌ها را به‌ تفصیل شرح داده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...