شاعر اقتصاددان | تجارت فردا
هابز در نظریه اخلاقی و سیاسی خود عموماً به عنوان پدر فلسفیِ مدرنِ خودپرستی و لذتگرایی (تزهایی مبنی بر اینکه تنها هدف نهایی به ترتیب منافع شخصی و لذت است) شناخته میشود. با این حال، این عنوان ممکن است برای فیلسوف انگلیسی هلندیالاصل، برنارد مندویل [Bernard Mandeville] (1733-1670) برازندهتر باشد. مندویل در اثر بزرگ خود، «افسانه زنبورها» [the fable of the bees] (1714)، نظریه سیاسی را توسعه میدهد که در آن گفته میشود رذایل خصوصی به منافع عمومی منجر میشود؛ این تصور که دنبال کردن منفعت شخصی به نتایج جمعی سودمند در یک جامعه سازمانیافته مناسب منتهی میشود (بسیاری از این شعار، برای تفسیر تئوریهای اقتصادی سیاسی بعدی آدام اسمیت، به طور غیرمجاز استفاده کردهاند).
در حالی که هابز روانشناسی اخلاقی را توسعه میدهد که در آن پیگیری منفعت شخصی، پیشزمینه انگیزشی دارد، شواهد زیادی در لویاتان و سایر آثار سیاسی-اخلاقی او وجود دارد که نشان میدهد او مفروضات روانشناختی خودخواهانه و لذتگرایانهتر را که بعداً به وسیله مندویل رایج شد، تایید نمیکرد.
مندویل در لندن اقامت گزید و در سال 1699 با یک زن انگلیسی ازدواج کرد و از او صاحب دو فرزند شد. او به عنوان یک پزشک بسیار مورد احترام بود و آثار ادبی موفقش درآمد خوبی برای او به همراه داشت. تواناییهای سخنوری او، دوستی لرد مکلسفیلد (قاضیالقضات 1718-1710) را برای او به ارمغان آورد و او را با جوزف آدیسون آشنا کرد که مندویل از او به عنوان «یک کشیش با کلاهگیس» توصیف میکرد. مندویل بر اثر آنفلوآنزا در 21 ژانویه 1733 در هاکنی، لندن در 62سالگی درگذشت. تصویری از مندویل باقی مانده است اما بسیاری از جزئیات زندگی او هنوز باید مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد.
نویسنده افسانه زنبورها
برنارد دو مندویل، پزشک هلندی اهل دورت بود که در 15 نوامبر 1670 در روتردام هلند به دنیا آمد. پدر او یک طبیب برجسته، با اصل و نسب هوگنوت (پروتستان فرانسوی) بود. پدرش در سال 1693 به دلیل مشارکت در شورشهای مالیاتی کاسترمن در 5 اکتبر 1690 از روتردام تبعید شده بود؛ که این ممکن است یکی از دلایل تصمیم مندویل برای نقل مکان به انگلیس باشد.
پس از ترک مدرسه اِراسموس در روتردام، مندویل توانایی خود را با یک سخنرانی در زمینه پزشکی در سال 1685 به همگان نشان داد و در دانشگاه لیدن در سال 1689، پایاننامه عملیات گاوداری را ارائه کرد که در آن از نظریه دکارتی اتوماسیون در میان حیوانات حمایت میکرد.
برنارد مندویل در ۲۹سالگی به بریتانیا نقل مکان کرد تا به سرعت مهارتهای خود را در زبان انگلیسی تقویت کند. در این زمینه، وی چنان موفق شد که بسیاری باور نمیکردند او یک خارجی است. او همچنین به طنز آگوستایی1 علاقهمند شد و در سال 1705 با سرودن شعر معروف خود «کندوی غرغرو»، به زبان انگلیسی، حتی از مردم محلی نیز پیشی گرفت. این شعر بعداً در سال 1714 در کتاب «افسانه زنبورها» گنجانده و شرح داده شد، که شامل نکاتی در مورد شعر و مقالهای گسترده در مورد منشأ فضیلت اخلاقی است.
مندویل در افسانه زنبورها با عنوان فرعی «رذالت خصوصی، منافع عمومی» بازگو میکند که چگونه رذیلتهای شیطانی مانند تجمل، حرص، حسادت و...، همگی با تشویق سرمایهگذاری به منافع عمومی منجر میشوند.
برای مثال:
«ریشه شر، بخل،
آن رذیله شوم بدذات لعنتی،
برده اسراف بود،
آن گناه شریف؛ در عین لوکس بودن
یک میلیون فقیر را استخدام کرد،
و غرور نفرتانگیز یک میلیون دیگر را.
حسادت به خود، و غرور
وزرای صنعت بودند»
(بی. مندویل، کندوی غرغرو، ص34)
آشوب در میان اخلاقمداران
«افسانه زنبورها»، اگرچه در ظاهر اغلب به عنوان دفاع از لسهفر (سیاست رها کردن همه چیز به مسیر خود، بدون دخالت) در نظر گرفته میشود، اما میتوان این کتاب را نمایی از نظریه مصرف ناکافی اولیه نیز در نظر گرفت. مندویل با پیشبینی پارادوکس صرفهجویی کینز، استدلال کرد که فعالیت «اخلاقی» پسانداز، در واقع عامل رکود اقتصادی است، در حالی که مصرف تجملی (یک «رذیلت»)، یک محرک است. در واقع، مندویل مداخله دولت، از جمله سیاست مرکانتیلیستی حمایت برای ترویج مصرف داخلی را مطرح کرد. بنابراین «رذیلتهای خصوصی، به وسیله مدیریت ماهر یک سیاستمدار ماهر، ممکن است به منافع عمومی تبدیل شود» (مندویل، 1714).
مندویل در نظریه «احساس اخلاقی» (moral sense) خود، اساساً با نظر هابز موافق است که انسان موجودی خودپسند، خودخواه و کاملاً فاقد فضایل اخلاقی طبیعی است. برخلاف نظریه شفتسبری2، احساسِ اخلاقی ذاتی نیست، بلکه عمداً از سوی جامعه سیاسی برای مهار انسان وحشی و سرکوب غرایز و تمایلات طبیعی خودخواهانه او تحمیل شده است. از آنجا که انسان «طبیعتاً ستایش را دوست دارد»، این امر با پرورش ماهرانه مفاهیم مصنوعی مانند شرف و شرم و تلقین این مفاهیم به انسان از طریق چاپلوسی و مباهات انجام میشود.
در ویرایش دوم سال 1723، مندویل افسانه زنبورها را با ترکیب دو مقاله «درباره خیریه و مدارس خیریه» (به منظور اصلاح جوامع) و «جستوجو در ماهیت جامعه» (که ابتدا در نظریه شفتسبری به آن اشاره شد) بزرگتر کرد. طوفان عمومی به پا شد و اخلاقمداران یکی پس از دیگری برای حمله به او صف کشیدند. این کتاب یک مزاحمت عمومی در مقابل هیات منصفه بزرگ در میدلسکس عنوان شد. مندویل با یک «اثبات کتاب» که ابتدا در روزنامهها منتشر شد، به این حملهها پاسخ داد، سپس آن را به نسخه 1724 افسانه زنبورها اضافه کرد.
در سال 1729، مندویل یک نسخه کاملاً جدید به نام «افسانه زنبورها، قسمت دوم» نوشت تا نظریه خود را کاملتر توضیح دهد. اگرچه او قبلاً به ایده تقسیم کار اشاره کرده بود (مثلاً نسخه 1723، ص 411)، در نسخه جدید بهطور برجستهتری به آن اشاره کرده و در مورد اینکه چگونه تقسیم کار، بهرهوری کار را بهبود میبخشد، بحث میکند (نسخه 1729، ص 243).
فرانسیس هاچسون در سال 1726 در یکسری نامه به مندویل حمله کرده و یک کتاب کامل علیه او منتشر کرد. فیلسوف تجربهگرا، اسقف جرج برکلی نیز بخشهایی از کتابش به نام «آلسیفرون» (1730) و «گفتارهایی خطاب به داوران» (1736) را علیه مندویل نوشت. البته مندویل تنها به تعدادی از منتقدانش پاسخ داد؛ به عنوان مثال، نامه او به «دیون» (1732) در مقابل برکلی و «اثبات» او (1734).
گفته میشود که مندویل با نام مستعار، نویسنده جزوه بدنام در مورد «دفاع متواضعانه از فاحشهخانههای عمومی» در سال 1724 بوده است که به ایجاد فاحشهخانههای مجاز در شهرهای انگلیسی توصیه میکند و به عنوان طنزی از جوامع اصلاحکننده عمومی نوشته شده است.
با وجود این، بهرغم تمام بدرفتاریهایی که بر او وارد شد -حتی زمانی که به قولی، «مندویل دیگر نمیتوانست یاوهگویی کند»-، او نسبت به جامعه معاصر و ظهور سرمایهداری تجاری خوشبین باقی ماند. در میان این همه آشفتگی، آثار جنجالی برنارد مندویل در زمان او با علاقه فراوان خوانده میشد. به نوعی تز تحریکآمیز مندویل به راهاندازی روشنگری اسکاتلند کمک کرد و فرانسیس هاچسون، دیوید هیوم و آدام اسمیت و سایرین را وادار کرد نظریهای درباره «احساس اخلاقی» ارائه کنند که بر روی افسانههای شفتسبری پیش میرفت.
«ثروت ملل» آدام اسمیت حاوی پژواک (برخی میگویند وام مستقیم) از بینشهای مندویلی است- تئوری «رذالت خصوصی، منافع عمومی» (به طور خام) نظریه «دست نامرئی» اسمیت را پیشبینی میکند؛ بحث مندویل درباره تقسیم کار در جامعه و تولید، مقدم بر اسمیت است. مندویل تاکید میکند که چگونه ثروت کشورها نه به پول، بلکه به منابع واقعی بستگی دارد، اما او غرایز کافی مرکانتیلیستی را حفظ میکند تا (به طور آزمایشی) استدلال کند که تراز تجاری مثبت ممکن است چیز خوبی باشد.
زنبورهای طمعکار
برنارد مندویل برای کتاب افسانه زنبورها (1714) شناختهشده بود، که نخستینبار به عنوان یک شعر متشکل از دویست دوبیتی با نام «کندوی غرغرو» در سال 1705 منتشر شد. در سال 1714 این شعر به عنوان بخشی جداییناپذیر از «افسانه زنبورها»، یا رذایل خصوصی، فواید عمومی، متشکل از یک تفسیر منثور به نام اظهارات، و یک مقاله تحقیقی در مورد منشأ فضیلت اخلاقی، مجدد منتشر شده، سپس در چاپ ششم در سال 1729 به یک رساله تبدیل شد.
این کتاب عمدتاً به عنوان یک طنز سیاسی در مورد ایالت انگلستان در سال 1705 نوشته شد؛ زمانی که محافظهکاران، جان چرچیل -نخستین دوک مارلبورو- و وزارتخانه را به حمایت از جنگ خندق (Trench War) به دلایل شخصی متهم میکردند.
مندویل کندوی پر از زنبورهای عسل را به تصویر کشید که هر کدام به روش خاص خود به تجارت ادامه میدادند و اظهار داشت که بدکاری و تقلب به اندازه صنعت و فضیلت بخشی از موفقیت آنهاست. او گفت که همه اینها برای شکوفایی جامعه مبتنی بر بازار ضروری است. رذالت و طمع از صفات افراد خودخواه است که چنین جامعهای را تشکیل میدهند. مندویل روشی را مورد بررسی قرار داد که در آن رذایل خصوصی، مانند غرور، تجمل و میل به داراییهای مادی و مد، با ایجاد بازاری برای محصولات تجاری و صنعتی به نفع عموم است. این کتاب به طرز چشمگیری طنز و جذاب بود و بحثهای قابل توجهی را در میان اخلاقگرایان و اقتصاددانان برانگیخت. برکلی و هاچسون علیه مفاهیم طعنهآمیز و بدبینانه آن صحبت کردند، اما ایدههای آن بر آدام اسمیت تاثیر گذاشت و دکترین مصرف آشکار را که بعدها به وسیله اقتصاددان و جامعهشناس آمریکایی، تورستن وبلن، منتشر شد، پیشبینی کرد.
فلسفه مندویل در آن زمان بسیار توهینآمیز بود و همیشه به آن انگ دروغین، بدبینانه و تحقیرآمیز بودن زده میشد. تز اصلی او این است که اعمال مردان را نمیتوان به پایینتر و بالاتر تقسیم کرد. مفهوم «زندگی عالیتر» انسان، داستانی صرف است که به وسیله فیلسوفان و حاکمان برای سادهسازی حکومت و روابط درون جامعه معرفی شده است. در واقع، فضیلت (که او آن را اینگونه تعریف کرد: هر عملی که به وسیله آن انسان، برخلاف انگیزه طبیعت، باید از روی جاهطلبیِ عقلانیِ خوب بودن، به نفع دیگران و با غلبه بر تمایلات خود بکوشد) برای پیشرفت تجاری و فکری دولت مضر است. این رذیلتها (خودپسندی انسانها) است که با اختراعات و گردش سرمایه در ارتباط با زندگی مجلل، جامعه را به سوی اقدام و پیشرفت تحریک میکند.
مندویل همزمان به یک نتیجه زشت میرسد: رذیلت به عنوان شرط لازم برای شکوفایی اقتصادی. دیدگاه او زمانی که با دیدگاه آدام اسمیت در کنار هم قرار میگیرد، شدیدتر به نظر میرسد. هم اسمیت و هم مندویل معتقدند که اقدامات جمعی افراد، منفعت عمومی را به همراه دارد. با این حال، اسمیت به یک منفعت شخصی با فضیلت اعتقاد دارد که موجب همکاری نامرئی میشود و برای دستیابی به منافع عمومی نیازی به هدایت بیرونی این انگیزه نمیبیند. مندویل معتقد است این طمع شرورانه است که اگر به درستی هدایت شود، به همکاری نامرئی منجر میشود. ایده مندویل در مورد هدایت صحیح حرص و آز، انحراف آشکاری از نگرش آزادانه آدام اسمیت دارد. مندویل از سیاستمداران میخواهد اطمینان حاصل کنند که احساسات انسان به نفع عمومی منجر میشود.
مندویل نخستین توصیفکننده تقسیم کار بود و آدام اسمیت از برخی نمونههای او استفاده میکند. مندویل در جلد دوم افسانه زنبورها میگوید: «...اما اگر یکی کاملاً به ساخت تیر و کمان بپردازد، در حالی که دیگری غذا فراهم کند، سومی کلبه بسازد، نفر چهارم لباس بسازد و پنجمی ظروف، آنها نهتنها برای یکدیگر مفید میشوند، پیشرفت بسیار بیشتری میکنند، نسبت به زمانی که هر یک از این پنج نفر بهطور ناپسند همه را دنبال میکردند.
پینوشتها:
1- مربوط به زمان سلطنت امپراتور روم، آگوستوس
2- شفتسبری معتقد بود که انسانها برای قدردانی از نظم و هماهنگی طراحی شدهاند و قدردانی صحیح از نظم و هماهنگی، اساس قضاوت صحیح در مورد اخلاق، زیبایی و دین است.