کتاب «نوشته بر دریا» یکی دیگر از پژوهش‌های ارزنده استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در قلمرو عرفان و تصوّف اسلامی است. این اثر که شامل مقامات بازمانده درباره ابوالحسن خرقانی است، شامل پنج بخش است:

نوشته بر دریا خرقانی محمدرضا شفیعی کدکنی

«پنج نوع متن کهن درباره او در این کتاب گردآوری و تصحیح مجدّد شده است: دو روایت کاملاً متفاوت از تذکرة‌الاولیاء؛ رساله‌ای با عنوان ذکر قطب‌السالکین؛ نیز منتخب نورالعلوم منسوب به خرقانی؛ در پایان آنچه پراکنده در متون فارسی و عربی درباره ابوالحسن خرقانی وجود داشته و تا قرن نهم شناخته آمده است، حدود سی‌وچهار متن؛ و پس از آن رساله‌ای است از نجم‌الدّین رازی معروف به دایه (573 ـ654) که به زبان عربی تفسیری نگاشته است بر یکی از شطح‌های بحث‌برانگیز پیر خرقان» (شفیعی کدکنی، 1391: 15ـ16).

ابوالحسن علی‌بن احمدبن جعفربن سلمان خرقانی(352 ـ 425) از عارفان بزرگ ایرانی در قرن چهارم و پنجم است. او در روستای خرقان در نزدیکی شهر بسطام دیده به جهان گشود و در همین روستا زیست و در همان‌جا نیز دیده از جهان بست و به خاک سپرده شد. خرقانی مردی روستایی، زحمت‌کش و بی‌سواد بود که مخارج خانه و خانقاهش را از طریق باغداری و کشاورزی رفع و رجوع می‌کرد و خانقاه او در قرن چهارم و پنجم تنها خانقاهی بوده که از دسترنج صاحبش اداره می‌شده است.

افسانه‌هایی درباره دیدار او با سلطان محمود غزنوی و ابن‌سینا نقل کرده‌اند که پذیرفتن آنها چندان منطقی به نظر نمی‌رسد اما دیدارش با ابوسعید ابوالخیر را اسناد و شواهد تاریخی نیز تأیید می‌کند. در مقامات او به همسر بدخُلق و بدزبانش، مَیْبَتی یا هَیْبَتی، و مرگ یکی از فرزندانش اشاره شده است. استاد شفیعی کدکنی معتقد است که سخن گفتن خرقانی به لهجه قومسی بوده است و آنچه از او باقی مانده ترجمه‌ای است که مقامات‌نویسان از گفتار او به زبان فارسی معیارِ قرن ششم و هفتم کرده‌اند، به همین دلیل ایشان بر این باور است که هرچه این گفته‌ها به زبان قومس نزدیک‌تر باشد، در اصالت انتسابشان به خرقانی کمتر جای تردید خواهد بود.

شفیعی کدکنی ابوالحسن خرقانی را استمرار معنویت بایزید بسطامی می‎داند و کلان‌اندیشه و اندیشه مرکزی او را چنین برمی‌شمارد:

«هر متفکّر بزرگی یک کلان‌اندیشه دارد که دیگر آراء و اندیشه‌های او، آویزه‌های تکمیلی و تزیینی آن اندیشه به حساب می‌آیند. در تصوّف و عرفان ایرانی، ابوالحسن خرقانی را باید با این کلان‌اندیشه شناخت که معرفت آدمی نسبت به ذات حق موهبتی است آن‌سری که با کوشش عقل به دست نمی‌آید. یعنی تجربه دینی از قلمرو عقل بیرون است و تا حق تعالی خود خویشتن را به ما ننماید، سعی ما و سعی عقل ما برای شناخت او سعی باطل است» (همان: 65).

در پایان بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که معروف‌ترین سخن شیخ ابوالحسن خرقانی این سخن است که می‌گویند آن را بر سر در خانقاهش نوشته بود: «هرکه بدین خانقاه درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید که آن‎که بر درگاه حق به جان ارزد، در سرای ابوالحسن نان ازو دریغ نیست». استاد شفیعی کدکنی می‌گوید این سخن معروف در هیچ‌یک از مقامات کهن خرقانی نیست و دراین‌باره می‌نویسد: «این سخن شیخ را در هیچ یک از منابع مکتوب قرون گذشته نیافتم ولی جوهر روح خرقانی که در سراسر گفتارهایش ساری و جاری است، در این گفتار وجود دارد. شاید روزی نسخه‌ای جامع از مقامات او به دست آید و صورت اصلی این گفتار در آنجا پیدا شود» (همان: 76).

[کتاب «نوشته بر دریا: از میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی» به قلم محمدرضا شفیعی کدکنی در 575 صفحه توسط نشر سخن منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...