سومین جلسه از «قرار کتاب» همراه با معرفی و بررسی کتاب «نیمی از من سهم خواب‌هایم» نوشته احسان رضایی کلج با حضور احمد دهقان روز گذشته در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.

نیمی از من سهم خواب‌هایم احسان رضایی کلج

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم، احسان رضایی در ابتدای این نشست گفت: این کتاب نوشته نمی‌شد اگر آقای احمد دهقان از من حمایت نمی‌کرد و به همین دلیل از ایشان تشکر می‌کنم. سال‌ها بود که چیزهایی را می‌نوشتم، اما منظم نبود. تا اینکه یک روز آگهی را دیدم و متوجه شدم که بنیاد شعر و ادبیات داستانی، دوره رمان‌نویسی گذاشته است. آن زمان آقای دهقان را نمی‌شناختم اما این قدر مهربان با من حرف زدند که شیفته او شدم.

وی ادامه داد: در کلاس ایشان 10 نفر بودیم که اکنون 8 نفر از ما کتاب چاپ شده داریم. احمد دهقان به ما یاد داد که چگونه با داستان زندگی کنیم. یاد داد که چگونه آدم داستان‌نوشتن باشیم، نه اینکه به ما یاد بدهد که چگونه بنویسیم.

رضایی بیان داشت: اولین بار که این رمان را نوشتم، استاد دهقان آن را دید و گفت: «بنویس.» دوباره نوشتم و چندباره نوشتم. این رمان را 21 بار نوشتم و بار آخر آقای دهقان گفت: «همین را می‌خواستم؛ حالا خوب شده است.» او به من می‌گفت که شاید در طول عمر نویسندگی خود 10 کتاب بنویسید، اما کتاب اول چیز دیگری است و خاطرات نوشتن آن همیشه شیرین خواهد بود.

احمد دهقان در بخش دیگری از این جلسه گفت: عادت دارم که با تک تک نویسندگانی که قصد شرکت در کلاس‌های داستان‌نویسی را دارند، صحبت کنم تا متوجه شوم که کدامیک به درد نویسندگی می‌خورند و باید این مسیر را ادامه بدهند. به نظرم نوشتن کتاب فرآیندی دارد که باید آرام آرام طی شود. هم‌چنین معتقدم که صحبت کردن درباره مسائل تئوریک داستان‌نویسی کار درستی نیست و هنرجویان خودشان باید در قالب کارگاه، «درست نوشتن» را یاد بگیرند. همه دیالوگ‌نویسی، توصیف و شخصیت‌پردازی را بلدند اما اینکه چگونه همه این‌ها را کنار هم بیاورند تا یک جهان داستانی به وجود بیاید، دارای اهمیت است.

رضایی نویسنده کتاب «نیمی از من سهم خواب‌هایم» با اشاره به فضای این کتاب گفت: این کتاب، مثل خودم فضای مالیخولیایی دارد. داستان درباره فردی است که گم شده است اما نمی‌داند گم شده و چه کار باید بکند. دوست داشتم بخشی از کار عرفانی باشد و شخصیت اصلی به عرفان متصل شود. در اینجا با فردی به نام «بابا رحمان» آشنا شده و بابا رحمان تلاش می‌کند تا او را به سمت مسیری درست هدایت کند. او به گذشته برمی‌گردد و زندگی جدیدی را آغاز می‌کند.

وی اضافه کرد: این کتاب دو بخش رئال و انتزاعی دارد و تلاش کردم ارتباط بین این دو بخش را برقرار کنم. این کتاب تم روانشناسی دارد و تلاش کردم به داستان زندگی افرادی بپردازم که به دلیل گذشته‌شان رفتار مالیخولیایی‌ از خود نشان می‌دهند.

دهقان در بخش دیگری از این جلسه گفت: رمان‌نویسی در ایران فراز و فرودهای زیادی داشته است. در دوره‌هایی، رمان جایگاه بالایی داشته است. برای مثال، در دوران انقلاب و کمی قبل از انقلاب شاهد درخشش رمان‌نویسی هستیم و یا دهه 1370 و 1380 کارهایی چاپ شد که بسیار خوب بودند. حتی در حوزه زنان در دهه 1370 شاهد جهش بودیم و نویسندگان زن زیادی وارد ادبیات کشورمان شدند. با این حال، به نظرم اکنون رمان‌نویسی در بدترین شرایط خود قرار دارد. در دنیا نویسندگان از فرصت کرونا استفاده کرده و آثاری را نوشتند اما در کشورمان کرونا و مسائل اقتصادی و چاپ کتاب باعث شد که رمان‌نویسی نتواند پیشرفت زیادی داشته باشد.

وی تاکید کرد: هر کسی در رمان اول خود می‌خواهد آسان‌ترین زاویه دید را انتخاب کند، چرا که می‌خواهند در اولین آزمایش پیروز باشند و زاویه دید بسیار مهم است. حتی بسیاری از آنان به سمت دانای کل نمی‌روند. نکته مهمی که درباره این رمان وجود دارد این است که سخت‌ترین کار را انتخاب کرده است. درست است که زاویه دید آن آسان است اما چندان پیچشی در آن ایجاد می‌کند که کار برای او بسیار سخت می‌شود.

رضایی درباره دنیای فکری خود که منجر به نگارش این کتاب شده است، گفت: کار نویسنده تغییر جهان نیست، اما نویسنده دریچه چشم‌ها و فکر خود را باز کرده تا مخاطبش از پشت آن به دنیا نگاه کند. به عبارت دیگر،‌ اگر چیزی را خودمان ببینم یک نوع نگرش نسبت به آن داریم، در حالی که اگر آن را از پشت نگاه فرد دیگری ببینیم، متفاوت است. من دوست دارم حرفم را از دیدگاه خودم بیان کنم.

................ هر روز با کتاب ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...