در فرهنگ دانشگاهی غربی، نوعی کتاب تألیف و تدوین می‌شود با اصطلاح مشترک «Companion». «Companion» به معنی «همراهی» یا «همنشینی». به‌عنوان یک نشانه بر سر کتاب می‌آید تا بگوید جمعی از نویسندگان گرد هم آمده و به یاد هنرمند، نویسنده یا شخصیت شاخصی دست به قلم برده‌اند و از او و آثارش گفته‌اند. عموماً این اصطلاح با مضاف‌الیه‌ای می‌آید مؤید یک مکان. برای مثال «The Cambridge Companion» که دلالت بر انتشار یک مجموعه در دانشگاه کمبریج است.

رادی‌نامه بهزاد صدیقی]

در ایران اما چنین رویه‌ای جاری و ساری نیست. شخصیت‌های مهم ادبی و هنری می‌آیند و می‌روند و چیزی از آنان نوشته نمی‌شود. اگرچه از گذشته نه‌چندان دور سنتی با عنوان «جُنگ» یا «جُنگ‌نامه» رایج بوده است؛ اما شکل و شمایل این آثار بر پایه تقدیر و تحسین است، نه نقد و بررسی. در مدل غربی، نویسنده دست به واکاوی هنرمند می‌زد و تلاش می‌کند از دل آثار و نوشته‌های او به سرنخ‌های تازه‌ای از افکار و آرای دست یابد. در ایران وضعیت جور دیگری است. حداقل در حوزه تئاتر کتابی مشابه «The Cambridge Companion»ها ندیده‌ام. حتی کتابی که جواد عاطفه درباره عباس نعلبندیان تدارک دیده و قرار است چیزی شبیه آثار کمبریج باشد هم نتوانسته خود را به این ساحت نزدیک کند. همه چیز به یک نوع پراکنده‌گویی خلاصه می‌شود و هر کسی از هر دری، هر چیزی درباره یک نفر گفته است. نه چارچوبی در میان است و نه محتوای قابل تأملی و در نهایت شده طرف آدم خوبی بود و خدا رحمتش کند.

در چنین وانفسایی کتاب «رادی‌نامه» به دستم می‌رسد. محصول اتاق فکر بنیاد رادی برای تجلیل از یکی از نمایشنامه‌نویسان شاخص کشور. اکبر رادی بدون‌شک نقش مؤثری بر تئاتر ایران، به‌خصوص پس از انقلاب داشته است. شکل نوشتاری او به رئالیسم شاعرانه پس از انقلاب کمک کرد. در نبود ساعدی و بیضایی، این رادی بود که نسل تازه را از آن خود می‌کند. «رادی‌نامه» [به کوشش بهزاد صدیقی] قرار است نشانی از این تأثیر باشد. کتاب مجموعه مقالات نیست. به عبارتی «Companion» نیست. کتاب شامل پنج نمایشنامه است. همه مونولوگ و به سفارش بنیاد رادی. یعنی نویسندگان گزینشی است و حاصل میل اولیه نویسندگان نیست. از نویسندگان خواسته شده براساس یکی از متون رادی، مونولوگی بنویسند. محمد چرمشیر، ابراهیم پشت‌کوهی، مهدی میرباقری، مژگان خالقی و مهسا طالبی رستمی نویسندگان این مجموعه شده‌اند.

خوانش متون جالب است. نه از این جهت که دید تازه‌ای از رادی به ما می‌دهد؛ بلکه می‌تواند نشانی باشد از شیوه تأثیرگذاری رادی بر نسل پس از خود. می‌توان گفت در «رادی‌نامه» هیچ نشانی از رادی دیده نمی‌شود. همه چیز همان‌طور است حدس زده می‌شود. وقتی چرمشیر می‌نویسد مرا به یاد همان چرمشیر «ناگهان کبوتری» می‌اندازد. همان چرمشیری که از زبان یک ماهی مونولوگ می‌نویسد و یا در مواجهه با زنان عصر قاجار، واگویه می‌نویسد. او شیوه نوشتاری خودش را برمتن رادی قالب می‌کند.

همین موضوع درباره مژگان خالقی صادق است. خوشبختانه چند نمایش از خالقی دیده‌ام که یک موردش مونولوگی است درباره زنی افغان. ادبیات خالقی نضج‌یافته است و نمی‌توان دیگر او را از آنچه در دست دارد، دور کرد. متن خالقی وجه زنانه متن رادی است. او زنانگی شخصیت‌های رادی را برجسته می‌کند و آن را در مرکز قرار می‌دهد. برای کسانی که با متن «پلکان» آشنایند، قابل درک است در آن زن‌ها چندان وجه پررنگی ندارند؛ اما خالقی بلبل را از مرکز نمایش به بیرون پرت می‌کند و جای او را به «محترم» می‌دهد.

از پنج متن مذکور، چهار متن با محوریت زن‌ها نوشته شده است. در دو متن نویسنده خود را در مرکز ماجرا قرار داده است و سایه‌اش بر رادی سنگینی می‌کند. برای مثال پشت‌کوهی به جای بازی کردن با نمایشنامه‌های رادی به سراغ نامه‌های او رفته است و آنها را از زبان چند زن بازخوانی می‌کند.

نتیجه کار می‌تواند جالب باشد. اینکه پنج نویسنده، پنج نمایشنامه‌نویس در مواجهه با رادی به چه چیزی دست یافته‌اند؛ اما نمی‌توان میراث رادی در نمایشنامه‌نویسی ایران را از آن استنتاج کرد. همه چیز شبیه همان «جُنگ‌»ها می‌شود. کسانی که شیفته شخصی هستند و برای ارج نهادن به جایگاه او حاضر به تمجید از اویند؛ اما خبری از نقادی او نیست. اما کمی مکث می‌کنم. به نظرم «رادی‌نامه» واجد وجه نقدی است؛ اما غیرمستقیم. اینکه نویسندگان در ادای دین خود به رادی، فرم رادی را نادیده می‌گیرند. حتی شخصیت‌های او را. رادی نویسنده مونولوگ نیست، هرچند جایی در آثارش تلاش می‌کند مانیفست بدهد؛ ولی بامداد او در «از پشت شیشه‌ها» مانیفستش را در تک‌گویی خلاصه نمی‌کند. کنش بی‌کنش او، با آن یأس نشسته در دیالوگ‌ها مانیفست رادی جوان می‌شود. پس عدول پنج نویسنده از فرم رادی خود بدل به نوعی اعتراض می‌شود. حتی شکل مواجه بنیاد با رادی بیشتر شبیه رویکردهای پست‌مدرن است، آن هم در مواجه با رادی که حداقل به سنت مدرنیسم ایرانی نزدیک است. پنج‌ خرده‌روایت از کلان‌روایت رادی، خود بدل به نقد فرم رادی می‌شود. اینکه نویسندگان دل‌شان نمی‌خواهد دیگر رادی باشند و او را تکثیر کنند؛ اما از او عاریه می‌گیرند و در ظرف خود حلش می‌کنند.

«رادی‌نامه» بی‌شک روزی سندی خوب برای ارزیابی نسبت رادی با جامعه انتهای قرن چهاردهم خواهد بود؛ اما هنوز جای «Companion»ها در ایران خالی است. جایی‌که یک نویسنده «رادی‌نامه» را واکاوی کند و نسبت‌ها را مو به مو ذکر کند.

ایبنا

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...