«یادداشت‌های یک آدم مرده» [Theatrical Novelیا Black Snow یا Dead Man's Memoir] روایت زندگی میخائیل بولگاکف با ترجمه داریوش مودبیان از سوی نشر گویا منتشر شد.

یادداشت‌های یک آدم مرده» [Theatrical Novelیا Black Snow یا Dead Man's Memoir]  زندگی میخائیل بولگاکف

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین؛ داریوش مودبیان، مترجم و بازیگر با این توضیح که کتاب «یادداشت‌های یک آدم مرده» با زیرعنوان رمان تئاترال، آخرین رمانی است که میخائیل بولگاکف نویسنده معروف روس نوشته است گفت: این کتاب در زمان حیات او به چاپ نمی‌رسد حتی شکل مخفی داشته و پنهان بوده است. سال ۱۹۶۵ برای نخستین بار در مسکو نشر می‌یابد. یک مترجم فرانسوی که آثار روسی را دنبال می‌کرده این اثر را ترجمه می‌کند؛ دو ماه بعد این اثر در پاریس به زبان فرانسه منتشر می‌شود که همان نسخه‌ای است که به فارسی برگرداندم. در حقیقت نخستین اثری است که از بولگاکف در غرب به چاپ می‌رسد و تازه مردم با این نویسنده آشنا شده و کتاب‌های دیگرش ترجمه می‌شود.

او این رمان را درباره زندگی میخائیل بولگاکف در حوزه تئاتر دانست و افزود: این نویسنده مدت‌ها در تئاتر بزرگ مسکو فعالیت داشته، می‌نوشته، بازی می‌کرده و دستیار کارگردان بوده است. او به‌شکل استعاره‌ای و کنایه‌ای زندگی خود و دورانی که در تئاتر سر کرده یعنی ۱۰ سال آخر عمر را در این رمان آورده است. البته می‌گوید من دوستی داشتم که خودکشی کرده و از خودش یادداشت‌های به جا گذاشته و از من خواسته به‌شکلی به چاپ برسانم و نقل‌قول می‌کند از دوستی که در واقع خودش است.

مودبیان همچنین درباره انتشار جلد ۲۶ مجموعه «طنزآوران جهان نمایش» که به تک‌گویی‌های کمدی اختصاص دارد، تصریح‌کرد: در این مجلد استندآپ کمدی و تاریخچه آن آمده است. این هنر تاریخچه بسیار دیرینه‌ای دارد و از یونان باستان شروع می‌شود. پس لازم بود در یکی از دفترهای طنزآوران به این نوع کمدی پرداخته می‌شد در نتیجه به دو تن از بزرگان این عرصه شارل کرو و ریمون دووس در قرن نوزدهم پرداختم. شارل کرو، فرانسوی، مخترع و شاعر بود و تک‌گویی‌های نوشته است که در پاریس در محفل بزرگان تئاتر اجرا می‌شده. ریمون دووس بلژیکی و فرانسوی بازیگر، نوازنده، موسیقیدان و نویسنده در قرن بیستم است.

او با بیان این که در جلد ۲۷ مجموعه «طنزآوران جهان نمایش» دو نمایشنامه «عافیت باشه» پی‌یر شنو و «بالاپوشی برای زمستان» کلود ریش ارائه شده، ادامه‌داد: در این مجلد می‌خواستم بگویم گاهی دو کمدی‌نویس فرانسوی در یک زمان، در یک شهر، در یک موقعیت اجتماعی و تاریخی نگاه‌های متفاوتی به جامعه خود دارند. دفتر ۲۸ نیز به لوئیچی پیراندللو اختصاص یافته است. از این نویسنده و نمایشنامه‌نویس ایتالیایی سه کمدی از سه دوره زندگی ارائه شده که با هم تفاوت دارند با نام‌های «خمره»، «انریکوی چهارم» و «مرد گل به دهان».

مودبیان با این توضیح که جلد ۲۹ ویژه ژان میشل ریب به‌تازگی منتشر شده اضافه‌کرد: از این کمدی‌نویس معاصر فرانسوی ۵ نمایشنامه (کمدی گفتاری) در کتاب آورده شده که موقعیت را با گفتار پیش می‌برد نه با عمل. آدم‌ها مرتبط با هم صحبت می‌کنند هر جا که ممکن باشد. «شایعه»، «در خیابان هیچ‌کس»، «به من نگاه نمی‌کند»، «تئاتر بی‌دنگ و فنگ»، «دوست ناشناس» و «بوی ماندگی» عناوین این آثار است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...