ترجمه «مزاح بی‏‌پایان» [Infinite jest] مهم‌ترین اثر دیوید فاستر والاس [David Foster Wallace] نویسنده بنام انگلیسی، توسط نشر برج تجدید چاپ شد.

مزاح بی‏‌پایان» [Infinite jest] مهم‌ترین اثر دیوید فاستر والاس [David Foster Wallace]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، در سال ۱۹۹۶، پیش از انتشار «مزاح بی‌پایان»، جامعه ادبی آمریکا مهیای انتشار رمانی سترگ بود؛ رمانی جاه‌طلبانه که نویسنده آن خودش هم فکر نمی‌کرد کسی آن را بخواند، اما خواندند و با وجود پیچیدگی نثر غنی آن، نوآوری‌های بی‌شمار والاس و شخصیت‌های متعدد، در عرض یک سال بیش از ۴۰۰ هزار نسخه از آن به فروش رفت تا اینکه سال ۲۰۰۵ به فهرست ۱۰۰ کتاب برتر انگلیسی‌زبان مجله‌ی تایم، از سال ۱۹۲۳ تا آن زمان، راه پیدا کرد و والاس‌شناسی شاخه‌ای جدی در تحقیقات دانشگاهی شد.

دیوید فاستر والاس (۱۹۶۲ - ۲۰۰۸) نویسنده‌ی رمان و داستان‌های کوتاه و جستارنویس آمریکایی بود. او همچنین استاد دانشگاه پومونا در کلارمونت، کالیفرنیا و مقاله‌نویس بود. بیشترین شهرت والاس به خاطر رمان شوخی بی‌پایان (۱۹۹۶) بود که در سال ۲۰۰۶ توسط مجله‌ی تایم به عنوان یکی از «۱۰۰ رمان برتر انگلیسی‌زبان از سال ۱۹۲۳ تاکنون معرفی شد.

پیش‌درآمدی از کتاب در فوریه ۱۹۹۶ که تا مدت ها ادبیات پست‌مدرن گیج و مبهوت کرد.

«کارت‌پستال‌هایی با تصویر آسمان آبی و ابرهای سفید، در پاکتی بی‌نام‌ونشان، به دست چهار هزار منتقد ادبی رسید. دسامبر بود و پشت کارت‌پستال نوشته بودند: «اول فوریه! حتی نمی‌توانید تصور کنید که در انتظار چه شاهکاری هستید.»

داستان به یک فیلم گمشده می‌پردازد: فیلمی که خاصیتی مرگ‌بار دارد و سازنده‌اش در دسترس نیست. این فیلم و سازنده‌اش به گونه‌های مختلف، حلقه اتصال چندین خط داستان می‌شوند: یک مرکز بازپروری اعتیاد، پر از آدم‌هایی که به ته خط رسیده‌اند و حالا می‌خواهند از نو شروع کنند؛ یک آکادمی تنیس و نوجوان‌هایی که باید آماده حضور در نمایش شوند؛ یک گروهک‌ِ تروریستی؛ و خانواده‌ای که والاس ساختارش را از برادران کارامازوف وام گرفته و شخصیت‌هایش را از هملت.

روایت به شیوه‌ای غیرخطی آغاز می‌شود و چندین خط داستانی و مجموعه وسیعی از شخصیت‌ها را درهم می‌آمیزد. این رمان در هسته خود، حول محور خانواده اینکاندنزا و ساکنان آکادمی‌تنیس انفیلد و مرکز بازپروری موادمخدر و الکل در نزدیکی آن می‌چرخد. شبکه پیچیده شخصیت‌ها و داستان‌های فرعی، نشان‌دهنده ارتباط متقابل زندگی‌ها و پیچیدگی تجربه‌ی بشری است.

والاس از سبک نوشتاری غیرمتعارفی استفاده می‌کند که شامل پاورقی‌ها، پایان‌نامه‌ها و انحرافات است که به ساختار پیچیده رمان کمک می‌کند و از خوانندگان می‌خواهد بین روایت اصلی و مطالب تکمیلی حرکت کنند.
موضوع اصلی رمان، موضوع اعتیاد است که نه تنها از طریق سوء‌مصرف مواد، بلکه در روابط شخصیت‌ها با سرگرمی، لذت و خواسته‌های خود آشکار می‌شود.

کتاب «مزاح بی پایان» اثر «دیوید فاستر والاس» در آینده‌ای نزدیک و خیالی رقم می‌خورد، به همین خاطر بسیاری از رویدادهای تاریخی که داستان به آن اشاره می‌کند، واقعی نیستند، اگرچه در برخی موارد، رویدادهایی مشابه از زمان انتشار کتاب تاکنون در دنیای واقعیت اتفاق افتاده است. یکی از مهم‌ترین نمونه ها از «پیش‌بینیِ» آینده توسط والاس، شکل‌گیری تماس تصویری است، که در دنیای کتاب، «ویدیوفونی» نامیده می شود. همچنین می‌توان گفت تصویر ارائه شده در کتاب «مزاح بی پایان» از تلپیوترها و اشتیاق وسواس‌گونه به سرگرمی‌های گوناگون، بیش‌بینی دقیقی از زمانه کنونی است. رمان گهگاه به رویدادهایی تاریخی اشاره می‌کند که دربردارنده افرادی واقعی هستند، اما در واقعیت رقم نخورده‌اند.

والاس در کتاب «مزاح بی‌پایان» امکانی را فراهم می‌کند برای عمیق‌تر دیدنِ خودمان و روزگارمان، آنچه بودیم، هستیم و حتی خواهیم بود؛ همان‌گونه که آن آینده نزدیک در سال ۱۹۹۶، اکنون به لحظه حال ما تبدیل شده است.

در بخشی از کتاب می خوانیم: «سکوت من در پاسخ به سکوت منتظر آنها، فضای اتاق را پر می‌کند، دریچه کولر منقطع می‌رقصد و ذرات غبار و پرز کت‌های اسپرت را در نور اریب پنجره می‌چرخاند، هوای بالای میز شبیه به هوای پرتلألؤ لیوانی است تازه پر شده از آب گازدار. مربی، با ته‌لهجه‌ای که نه بریتانیایی است و نه استرالیایی، برای «چ.ت.» توضیح می دهد که کل فرآیند بررسی درخواست، که معمولاً تشریفاتی بیش نیست، احتمالاً این‌طور تصدیق می‌شود که بگذاریم متقاضی خودش حرف‌هایش را بزند. مدیر وسطی و مدیر راستی خم شده‌اند طرف هم، تا جلسه فوری تشکیل دهند، خیمه‌ای ساخته‌اند از پوست و مو»

چاپ سوم کتاب «مزاح بی پایان» نوشته‌ی دیوید فاستر والاس و به ترجمه و امضای معین فرخی توسط انتشارات برج در ۱۵۱۲ صفحه و به قیمت ۱ میلیون و ۲۵۰ هزار تومان روانه بازار نشر و کتابفروشی‌ها شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...