رمان «رژه اشباح» [The night parade] نوشته کاترین تَنکوئری [Kathryn Tanquary] با ترجمه فرانک معنوی امین توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شد.

رژه اشباح کاترین تَنکوئری The night parade Kathryn Tanquary

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «رمان‌های راحت‌خوان» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

برای برقراری ارتباط بهتر با «رمان راحت‌خوان»، باید آن را راس سوم مثلثی دانست که دو ضلع دیگرش، «آنیمه» (انیمیشن ژاپنی) و «مانگا» (کمیک ژاپنی) هستند. رمان‌های راحت‌خوان، می‌توانند هر ژانر و مضمونی داشته باشند و ممکن است مناسب مخاطبان کودک یا بزرگسال باشند. ولی به‌هرحال نوعی فلسفه و مساله اخلاقی در آن‌ها وجود دارد و البته خواندنشان برای مخاطب راحت است.

تا به‌حال مجموعه‌کتاب‌های «دیگری»، «سائو، هنر شمشیرزنی آنلاین» و «بیداری» در قالب ۴ جلد، ۴ جلد و ۶ جلد در مجموعه «رمان‌های راحت‌خوان»، چاپ شده‌اند. دو رمان تک‌جلدی «دفترچه مرگ» و «دیو و پسرک» هم دیگر آثاری هستند که در قالب این‌مجموعه چاپ شده‌اند.

اما در کتاب جدید مجموعه «رمان راحت‌خوان» که «رژه اشباح» نام دارد، قصه درباره نوجوانی به‌نام ساکی یاماموتو است که مجبور شده برای تعطیلات به خانه مادربزرگش برود. او باید برای شرکت در مراسم و برنامه‌های سنتی خسته‌کننده هم خود را آماده کند. بنابراین برای خانه مادربزرگ و همه مراسم‌های سنتی خود را آماده کرده اما توقع گیر افتادن در نفرین اشباح را ندارد.

در ادامه داستان، ساکی مجبور می‌شود از ۳ شبح محافظ کمک بگیرد تا نفرین باستانی را بشکند و اگر این‌کار را نکند تا ابد در جهان اشباح اسیر می‌شود. «رژه اشباح» در ۲۳ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این‌رمان می‌خوانیم:

در نمایش اوبانِ شب گذشته، ساکی نگران مادربزرگ بود، ولی او حالا روحیه‌اش خوب به نظر می‌رسید. وقتی ساکی جعبه‌کفشی پر از نامه‌ها و عکس‌های قدیمی را که پشت دسته‌ای لوازم ورزشی پنهان شده بود پیدا کرد، صورت مادربزرگ گل انداخت. او تعدادی از نامه‌های قدیمی را که پدربزرگ وقتی جوان بودند برایش نوشته بود، به ساکی نشان داد. ساکی چایش را نوشید. «شما چروک نیستین مادربزرگ. شما… باتجربه‌ای.» چای مالت طعمی زمینی و لطیف داشت و انرژی‌اش را تجدید کرد.
مادربزرگ خندید و جرعه‌ای از چای خودش نوشید. «درست می‌گی. ممکن بود خیلی بدتر از این باشه. می‌گن هوای کوهستان برای خون خوبه. نظر تو چیه؟»
«خب، هواش که قطعاً خون رو به جریان می‌اندازه.»
ساکی باقی چایش را هم سر کشید و فنجان را کنار پایش روی زمین گذاشت. با تمام اتفاقاتی که افتاده بود، به کلی فراموش کرده بود کیسه تیله را به مادربزرگ نشان بدهد و جواب سوالش را هرگز نگرفته بود. حالا آنها تنها بودند و والدین یا برادرش آنجا نبودند تا حرف‌هایشان را بشنوند. ساکی گلویش را صاف کرد.

این‌کتاب با ۳۹۲ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۶۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...