«ناطور دشت» از جمله شناخته‌شده‌ترین آثار «جی. دی. سلینجر» نویسنده نامدار آمریکایی به شمار می‌رود که همواره در فهرست مشهورترین آثار ادبی تاریخ قرار دارد.

ناطوردشت سالینجر

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، «جی. دی. سلینجر» نویسنده مشهور آمریکایی «ناطور دشت» را طی یک دهه به نگارش درآورد و پس از منتشر کردن آن به سرعت به موفقیت دست یافت. زمانی که این نویسنده به شهرت رسید و در مرکز توجه قرار گرفت از نیویورک خارج شد و به ندرت با خبرنگاران مصاحبه کرد.

در سال ۲۰۱۷ فیلمی به کارگردانی «دنی استرانگ» درباره داستان زندگی «سلینجر» و اتفاقاتی که او را به یک نویسنده مشهور بدل کرد ساخته شد. با این حال اگر این فیلم یا سایر مقاله‌های درباره «سلینجر» و اثر مشهورش را مطالعه نکرده‌اید، شاید برای‌تان جالب باشد بدانید:

«جی. دی. سلینجر» فقط یک رمان منتشر کرد: «ناطور دشت». این اثر در سال ۱۹۵۱ منتشر شد. سایر آثار این نویسنده از جمله داستان‌های کوتاه و رمان‌های کوتاه او نیز پیش از پایان دهه ۶۰ میلادی به چاپ رسیدند. در سال ۲۰۱۳، یعنی فقط چند سال پس از درگذشت «سلینجر» سه داستان از مجموعه آثار او لو رفتند و در اختیار کاربران اینترنتی قرار گرفتند؛ این درحالی است که «سلینجر» وصیت کرده بود این آثار تا مدت‌ها پس از مرگ او منتشر نشوند.

65 میلیون
سالانه به طور میانگین حدود ۲۵۰هزار نسخه از «ناطور دشت» به فروش می‌رسد. این یعنی روزانه حدود ۶۸۵ نسخه از این کتاب فروخته می‌شود. از زمانی که این اثر برای نخستین‌بار منتشر شد فقط تا سال ۲۰۱۷ بیش از ۶۵ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است.

«ناطور دشت» یکی از ممنوع‌ترین کتاب‌های آمریکا به شمار می‌رود. در حقیقت این اثر در سال ۲۰۰۹ در فهرست ۱۰ اثر چالش‌برانگیز اتحادیه کتابخانه‌های آمریکا قرار گرفته بود.

این کتاب همچنین به عنوان یکی از آثاری که بیشترین آمار تدریس شدن در آمریکا را دارند شناخته می‌شود. در فاصله سال‌های ۱۹۶۱ تا ۱۹۸۲، «ناطور دشت» کتابی بود که بیش از هر اثر دیگری در دبیرستان‌های آمریکا تدریس می‌شد. در سال ۱۹۸۱ این کتاب همزمان هم به کتابی که بیشترین سانسور بر آن در ایالات متحده اعمال شده است و هم دومین کتابی که بیش از سایر رمان‌ها در مدرسه‌های عمومی آمریکا تدریس شده بود تبدیل شد.

سینما هرگز!
هرگز با اقتباس از کتاب پرفروش «ناطور دشت» فیلمی ساخته نشد. «هولدن کالفیلد» (شخصیت اصلی کتاب ناطور دشت) در بخشی از کتاب می‌گوید: «اگر فقط یک چیز وجود داشته باشد که از آن متنفر باشم، آن فیلم است. حتی درباره آن‌ با من صحبت نکنید.» به نظر می‌رسد مسوولان موسسه‌ مسوول انتشار آثار «سلینجر» نیز با «هولدن» هم‌فکر هستند. به رغم اشتیاق فیلمسازان برای اقتباس از این اثر، موسسه «سلینجر» از شکل‌گیری اقتباس سینمایی از این اثر جلوگیری کرده است.

«سلینجر» به عنوان یکی از گوشه‌گیرترین افراد مشهور شناخته می‌شد. این نویسنده پس از انتشار و استقبال از «ناطور دشت» زندگی‌ای بسیار خصوصی را برای پایان عمرش انتخاب کرد. او حتی برای جلوگیری از انتشار نامه‌هایی که برای دوستان و طرفدارانش نوشته بود از یک زندگی‌نامه‌نویس شکایت کرد.

ناطوردشت قاتلان!
«ناطور دشت» از جمله آثار مورد توجه قاتلان مشهور بوده است. «مارک دیوید چپمن»، مردی که در سال ۱۹۸۰ «جان لنون» خواننده مشهور انگلیسی را به قتل رساند در محل جرم ماند و کتاب «ناطور دشت» را خواند. او در اظهارنامه‌اش به پلیس گفته بود: « مطمئن هستم بخش بزرگی از من «هولدن کالفیلد»، شخصیت اصلی کتاب، است. بخش کوچکی از من هم باید شیطان باشد.» در سال ۱۹۸۹ «رابرت جان برادو» در شبی که «ربکا شیفیر» هنرپیشه آمریکایی را به قتل رساند یک نسخه از این کتاب را در دست داشت. «جان هینکلی جی‌آر» مردی که در سال ۱۹۸۱ به جان «رونالد ریگان» رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا سوء قصد کرد گفت مبهوت این کتاب شده بود.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...