زنی چهل و هشت ساله که پس از دوران کودکی نسبتاً بورژوایی و ازدواجی ناپایدار با یک افسر جزء در 1941، که سه روز دوام یافت! اکنون تنها و تقریباً فقیر در ساختمان محل تولد خود زندگی می‌کند...او مانند «روح زیبای» متجددی، به رغم همه چیز در رابطه‌اش با راحیل،‌ راهبه یهودی، یا با بوریس، اسیر جنگی روس که تنها عشق زندگی‌اش باقی می‌ماند، با کارگران ترک و جز آنها، تنها از «طبیعت» خویش پیروی می‌کند...

عکس دسته‌جمعی با بانو   هاینریش بل «سیمای زنی در میان جمع» [Group Portrait with Lady (Gruppenbild mit Dame)]
عکس دسته‌جمعی با بانو [یا سیمای زنی در میان جمع Group Portrait with Lady (Gruppenbild mit Dame)]. رمانی از هاینریش بل1 (1917-1985)، نویسنده‌ آلمانی، که در 1971 منتشر شد. در مرکز ماجرا شخصیت معمایی لنی پفایفر2 با نام گرویتن3 قرار دارد؛ زنی چهل و هشت ساله که پس از دوران کودکی نسبتاً بورژوایی و ازدواجی ناپایدار با یک افسر جزء در 1941، که سه روز دوام یافت! اکنون تنها و تقریباً فقیر در ساختمان محل تولد خود زندگی می‌کند. «نویسنده هیچ امکان تحقیق شخصی و مستقیمی درباره زندگی جسمانی و روانی و عاشقانه لنی در دست ندارد. اما تمام تلاش خود را به عمل آورده است تا در مورد او اطلاعات مفید و راهگشایی به دست آورد»: پس، نگارشی شبه مستند ارائه می‌دهد.

شاهدانی که نامشان برده می‌شود، بنا به تعریف، البته شاهدان دروغی‌اند. بل خود از زبان آنان سخن می‌گوید و از پس شخصیت مسحورکننده لنی، نوعی آرمان بشری را بر زمینه تاریخ معاصر آلمان ترسیم می‌کند. لنی، که هم خوددار و هم «تقریباً خاموش» و هواپرست است، تجسم آنیت و اصالتی است که او را فراسوی همه قراردادها و ریاکاریهای اجتماعی قرار می‌دهد و به او قدرت می‌بخشد تا همه آزمون‌های زندگی را  از سر بگذراند و در ضمن، بدون تلخ‌کامی یا توبه‌کاری به خود وفادار بماند. او مانند «روح زیبای» متجددی، به رغم همه چیز (در رابطه‌اش با راحیل،‌ راهبه یهودی، یا با بوریس4، اسیر جنگی روس که تنها عشق زندگی‌اش باقی می‌ماند، با کارگران ترک و جز آنها) تنها از «طبیعت» خویش پیروی می‌کند.

آیا شرح حال یک قدیسه در نظر است؟ به هرحال، راوی از این موضوع پشیمان نیست. عکس دسته‌جمعی با بانو دقیقاً نشان‌دهنده آن چیزی است که بل «زیبایی‌شناسی انسان» می‌نامد. رمان‌نویس در این اثر تا انتهای اصول فکری خود، مبنی بر اینکه فرد پیمانه تاریخ است، پیش می‌رود. و شخصیت زن، تجسم شکلی از مقاومت است که احتمالاً با حرکات کوچک ادا می‌شود؛ لنی پفایفر در نبوغی از یک دست با کاترینا بلوم 5 شریک است. آلکساندر پتروویچ6 این رمان را بسیار زود، در 1977، به فیلم درآورد.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1.Heinrich Boll 2.Leni Pfeiffer 3.Gruyten 4.Boris
5.Katharina Blum 6.A.Petrovic

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...