سفر با کارت‌پستال‌ها در تونل زمان | الف


گاهی چیزهایی که فانتزی و عموما تشریفاتی و تجملاتی به نظر می‌رسند، اتفاقا نقش و کارکردی عمیق و بی‌بدیل می‌توانند داشته باشند. کارت‌پستال‌ها زمانی دستاوردی بدیع بودند و در عین حال، کارکردی فردی و خانوادگی داشتند. به‌مرور که ابزار و تکنولوژی‌های ارتباطی رشد یافت، کم‌کم شکل کاربردی‌شان به حالتی تفننی تغییر یافت و درنهایت هم با ادامه‌ی این روند در حد چند دهه، شکلی کلکلسیونی و در پی آن ارزش تاریخی یافتند.

گیلان به روایت کارت‌پستال‌های تاریخی

در دوره‌ی کودکی ما، کارت‌پستال‌ها بیشتر نقش کارت‌بازی و تزئینی داشتند و هر کدام تصویرش رنگی‌تر و پُر زرق ‌و برق‌ تر بود، جذاب‌تر می‌شد. کمی بعد، برای دیگران، مثل تمبر و سکه، جذابیت مجموعه‌داری پیدا کردند؛ اما بعید است کسی در همان موقع هم که دهه‌های نه‌چندان دور است، به این فکر می‌کرد که زمانی، بخشی از تاریخ معاصر مملکت را با همین کارت‌پستال‌های سفری، ارزیابی و ثبت و مستندسازی بکنند.

پیش‌تر، شاهد انتشار کتاب‌هایی معمولا شخص‌محور بودیم که سعی می‌کردند با نگاه به کارت‌پستال‌ها و نامه‌های شخصیت‌هایی چون صادق هدایت، به تجمیع و ثبت بخشی از تاریخ شفاهی مملکت بپردازند. این روند حالا به قدری از بلوغ رسیده که تاریخ بخشی از جغرافیای کشور را در بر می‌گیرد.

کتاب «گیلان به روایت کارت‌پستال‌های تاریخی» گام نخست از پروژه‌ای است که در صورت تداوم، بخش قابل توجهی از تاریخ مملکت را در عین شکل‌دهی یک مجموعه‌ی هنری جذاب و قابل ارائه به هم‌وطنان و علاقه‌مندان خارجی، به روایتی دیگر و البته جذاب، در کنار هم گرد می‌آورد و معنا می‌بخشد.

این کتاب به‌کوشش مهرداد اسکویی تدوین شده اما درواقع یک گروه کارشناسی که به‌نسبتِ حجم و محتویات کتاب، کم‌شمار هم نیستند، او را همراهی کرده‌اند. کتاب یک گروه پژوهشگر دارد که عمدتا دانشجویان مقطع دکتری رشته‌هایی چون تاریخ، مردم‌شناسی و باستان‌شناسی هستند. کتاب همچنین در گروه پژوهشی و اجرایی خود، ویراستار علمی، ویراستار ادبی، ویراستار فنی، مترجم، گرافیست و ویراستار انگلیسی هم دارد؛ چراکه کتاب دوزبانه تدوین شده و با ترجمه‌ی توضیح‌ها به زبان انگلیسی، همزمان که از سمت راست به‌ترتیب تقدم تاریخی برای مخاطب فارسی‌زبان قابل استفاده است، از سمت چپ هم توسط مخاطب انگلیسی‌زبان و به شکل تاخر تاریخی می‌تواند قابل استفاده باشد.

اسکویی که در دو دهه‌ی گذشته به‌واسطه‌ی فیلم‌های مستندش و حضور و داروی در جشنواره‌های مختلف به کشورهای زیادی سفر کرده است، در یکی از سفرها گویا مجموعه‌ای ۳۶۵ تایی به‌اندازه‌ی روزهای سال، از کارت‌پستال‌های کشورهای مختلف می‌بیند که موقع ورق زدن آن، با کارت‌پستالی از ایران مواجه می‌شود که معتقد است حقارت‌بار بوده و نماینده‌ی خوبی برای ماهیت و واقعیت‌های وطن‌مان نبوده است. از این رو، انگیزه پیدا می‌کند که برخلاف شاید هزاران نفری که در مواجهه با چنین وضعیت‌هایی درنهایت تنها به ابراز تاسف بسنده می‌کنند، کاری عملی انجام دهد که به‌عنوان جایگزینی مناسب، به آن سوی مرزها قابل ارائه باشد.

او زاده‌ی بندر انزلی است و برای گام نخست، موطن مادری‌اش را انتخاب می‌کند. حمایت‌ها و همراهی‌هایی را جلب می‌کند و گروهی را برای این منظور گرد هم می‌آرود. حتما برای مدیریت کار تیمی و ایجاد تفاهم بین افراد توانایی خاصی دارد که کار را به سرانجام می‌رساند و محصول را در قالب کتابی در قطع خشتی و حدود ۲۰۰ صفحه‌ای، رنگی و با کاغذ گلاسه به مرحله‌ی انتشار رسانده است.

گروه پژوهشی کتاب، حدود ۹۰ کارت‌پستال را از مجموع آن‌چه که از مجموعه‌های شخصی به‌دست آورده‌اند، انتخاب کرده‌اند و با استفاده از حدود ۱۳۰ منبع علمی و پژوهشی، برای هر کدام شرح مختصر و مفیدی نوشته‌اند که با ورق زدن آن، این امکان برای مخاطب فراهم است که انگار سوار بر قالی سلیمانی یا از دریچه‌ی نرم و لطیف تونل زمان، تا بیش از یک قرن پیش سفر کند و در این سفر چند دهه‌ای، با بخشی از پیشینه و واقعیت‌های تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی گوشه‌ای از کشورمان آشنا شود.

کارت‌پستال‌ها دوره‌های قاجار و پهلوی را شامل می‌شوند. از قدیمی‌ترین تا جدیدترین مرتب شده‌اند. قدیم‌ترین آن‌ها به سال ۱۳۲۰ هجری قمری و ۱۹۰۲ میلادی برمی‌گردد. البته بیشترشان کارت‌پستال رسمی هستند و برخی به‌نظر می‌رسد عکس‌هایی بوده‌اند که به‌عنوان کارت‌پستال کارکرد یافته‌اند. عکاس معدودی از آن‌ها مشخص است و برخی هم گیرنده یا فرستنده‌شان مشخصند. برخی صرفا به جاذبه‌ها و زیبایی‌های طبیعی توجه داشته‌اند و برخی به رویدادهایی چون جنبش مشروطه و جنبش جنگل دلالت دارند. برخی به موقعیت‌های مکانی در شهرهایی چون رشت و بندر پهلوی می‌پردازند و برخی به راه‌های منتهی به گیلان و شهرهایی چون رودبار و منجیل. تعدادی از آن‌ها به روایت‌ها و خاطره‌های تاریخی ازجمله خاطره‌های شاهان قاجار پیوست دارند و برخی، اطلاعاتی بصری از بناها و سازه‌هایی ارائه می‌دهند که بعضا دهه‌هاست که دیگر وجود خارجی ندارند.

کارت‌پستال‌ها تا سال حدود ۱۳۱۰ خورشیدی روند منسجمی دارند، بعد ناگهان پرش زمانی دارند به حدود ۱۳۵۰ و پس از آن‌هم نوار تسلسلشان پایان می‌یابد. کارت‌ها وقتی به سال ۵۰ خورشیدی می‌رسند، رنگی می‌شوند و از این رو تعدادی از کارت‌های موجود در کتاب، رنگی هستند.

این کار آن‌قدر جدی انجام شده که ناصر فکوهی، جامعه‌شناس و استاد نامدار دانشگاه تهران نیز با آن همراه شده و مقدمه‌ای به‌نسبت جدی و مفصل هم بر آن نوشته است. در مقدمه‌ی فکوهی، یک نکته‌ی خاص وجود دارد که در مواجهه با چنین کتابی، می‌توان به آن اندیشید و از هرگونه برداشت و تحلیل جانبدارانه نسبت به واقعیت‌های تارخی پرهیز کرد. نکته‌ی مهمی که فکوهی به آن اشاره کرده، پس از خواندن بخش‌هایی از این یادداشت درباره‌ی کتاب «گیلان به روایت کارت‌پستال‌های تاریخی»، مفید و تکامل‌بخش می‌تواند باشد. آن نکته این است:
«کارت‌پستال‌ها هرچند ابزارهایی بی‌بدیل برای درک تارخ هستند، اما می‌توانند در آن واحد و هربار که ما را یک قدم به درک و بازسازی ذهنی واقعیت نزدیک می‌کنند، به‌دلیل تفسیرپذیری و امکانات دستیابی بالایی که فناوری ایجاد می‌کند، و به‌دلیل زمینه‌های بالقوه‌ای که هر یک از ما در نظام‌های زبان‌شناختی و شناختی خود و فرهنگ‌های دور و نزدیکمان در چگونگی برقراری حسی با تصویر و بازنمودهای واقعیت داریم، ابزارهایی برای انحراف از درک تاریخ و فاصله گرفتن از واقعیت واقعی نیز باشند».

با این اوصاف، کتاب یادشده یک اثر جذاب است که می‌تواند برای سایر استان‌ها هم تداوم یابد و تکثیر شود. شما در این اثر جذاب، از یک‌سو با جذابیت‌های تفننی مواجهید و از لوای آن، به مطالعه‌ی تاریخ و گسترش نگاه خود نسبت به پیشینه‌ی تاریخی جغرافیایی که می‌شناسید، می‌پردازید.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...