مفسران در این گونه تفاسیر عرفانی (عموما متضمن تأویل آیات قرآنی بر اساس نگره‌ی وحدت وجود و منظومه‌ی اسماء الاهی) چندان به نقل و خبر و اثر توجه ندارند، بلکه بیشتر بر یافته‌های کشفی و مواجید عرفانی خود تکیه می‌کنند... این سوره را از آن جهت «ام الکتاب» و «فاتحة الکتاب» می‌خوانند که «فاتحه‌ی جامع علوم و اذکار» است و این «فاتحه» با ذکر اسماء کلیه‌ی خداوند آغاز شده...

اعجازالبیان
اعجازالبیان.
تفسیر عرفانی سوره‌ی فاتحه از ابوالمعالی محمد بن اسحاق، مشهور به صدرالدین قونوی (وفات: 673)، از بزرگان علمای تصوف که پیشینیان آن را "اعجازالبیان فی کشف بعض أسرار ام القرآن" و بعضی از معاصران اعجاز البیان فی تفسیر (یا تأویل) ام القرآن نامیده‌اند که ضبط قدیم (حاجی خلیفه) با اشارات صدرالدین قونوی سازگاری بیشتر دارد.

با آن که تألیف تفسیر عرفانی در زبان عربی، هم‌چون تفسیر منسوب به امام جعفر صادق علیه السلام و تفاسیر ابن عطا، ابوالحسین نوری و حسین بن منصور حلاج بر اساس اذواق و مواجید عرفانی سابقه‌ی دیرینه دارد، تفاسیر مدوّن عرفانی مبتنی بر تاویلات اشاری و کشفی از روزگار ابن عربی به اوج و پختگی خود رسیده و اعجاز البیان نیز در همین ایام فراهم آمده است. مفسران در این گونه تفاسیر عرفانی (عموما متضمن تأویل آیات قرآنی بر اساس نگره‌ی وحدت وجود و منظومه‌ی اسماء الاهی) چندان به نقل و خبر و اثر توجه ندارند، بلکه بیشتر بر یافته‌های کشفی و مواجید عرفانی خود تکیه می‌کنند.  اعجازالبیان نیز غالبا چنین خصیصه‌ای دارد. صدرالدین قونوی خود تصریح کرده که به اقوال اهل تفسیر توجه نداشته بلکه آن چه در تفسیر آیات هفت گانه‌ی سوره‌ی فاتحه آورده مأخوذ از «هبات الاهیه» و «واردات صمدیه» و بر گرفته از القائات حق در قلب وی بوده است. با این همه قونوی نه تنها در چند جای تفسیرش به اقوال و اشعار ابن عربی استناد جسته و او را با عناوین شیخ من، امام من، و امام اکمل (شیخی و امامی و الامام الاکمل) تبجیل کرده، بلکه گاه به بحث‌های مفسران اهل ظاهر پرداخته و نظر خود را به نکته‌های لغوی و اقوال آنان معطوف داشته است. البته مجموعه‌ی مباحث تفسیر سوره‌ی حمد قونوی مؤید این نکته است که او بر اثر تنبّه و تدبّر و توغّل به مواجید و ذوق عرفانی خود به نگارش آن اهتمام کرده است؛ پس این سخن شیخ اکبر ابن عربی نبوده باید با احتیاط پذیرفت.

اما قسم دوم اعجاز البیان به تفسیر آیات هفت گانه‌ی ام القرآن یا فاتحةالکتاب اختصاص یافته است. قونوی بر این باور است که این سوره نه تنها «انموذج و نسخه‌ی»  قرآن است؛ بلکه به نسبت با دیگر کتاب‌های الاهی نیز همین منزلت را داراست. زیرا  در این سوره  اسرار غریب و علوم عجیب وجود دارد و حروف این سوره به «قصد خاص» و با «حکمت بالغه» اراده شده است، به طوری که اگر کسی در این سوره تدبّر نکند و اسرارش را درنیابد، هرگز به سرّ بطون هفت‌گانه‌ی قرآن دست نمی‌یابد که رسول خدا فرمود: انّ للقرآن ظهرّ و بطنّ و لبطنه الی سبعة ابطن. این سوره را از آن جهت «ام الکتاب» و «فاتحة الکتاب» می‌خوانند که «فاتحه‌ی جامع علوم و اذکار» است و این «فاتحه» با ذکر اسماء کلیه‌ی خداوند آغاز شده و فتح ذکر اسمای خدا با حرف « ب» هم از برای آن است که «ب» از حروف تامه در قلمرو «نطق» محسوب است.

جان سخن قونوی در تفسیر و تأویل آیه‌های اول تا سوم بحث در پیرامون اسمای الاهی و نظام آن هاست. او در سرتاسر تفسیر آیات مذکور، از دیدگاه‌های گونه گون، تأثیر اسمای الاهی را بر عالم علوی و سفلی نشان داده و هرگونه حرکت و سکون، تحویل و تحول و تغییر و تغیّر را در جهان بر پایه‌ی احکام اسما دانسته است. پس از آن، آیه‌ی چهارم را آیتی دانسته مشترک بین حق و خلق  و آیه‌های پنجم تا هفتم را آیاتی برشمرده که مخصوص خلق است. به این اعتبار، او سوره‌ی فاتحه را به موجب «تقسیم الاهی و تعریف نبوی» سه قسم دانسته است: 1) آیات مخصوص حق: آیه‌های اول تاسوم 2 ) آیه‌ی مشترک بین حق و خلق: آیه‌ی چهارم 3) آیات مخصوص خلق: آیه‌های پنجم تا هفتم در پایان، قونوی اسرار مودّع در قرآن را مطرح کرده و آن‌ها را مطابق با هفت آیه‌ی سوره‌ی فاتحه هفت‌گونه دانسته است، از آن جمله: 1) گونه‌ای که از حقیقت مسائل آگاهی می‌دهد 2 ) گونه‌ای که به ارشاد الاهی مربوط است. 3) گونه‌ای که به مصلحت عالم و اصلاح اهالی آن پیوسته است، مانند علوم و اعمال مفید در دنیا و آخرت. 4) گونه‌ای که از مجموع گونه‌های مذکور به حاصل می‌آید و آن همان میراث محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم است که هرکس به آن متحقق شود، سرّ نزول قرآنی از سوره‌ی ام القرآن را درمی‌یابد.

نجیب مایل هروی. فرهنگ آثار ایرانی اسلامی. سروش

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...