بقالی کوچکی در محله‌ای فقیرنشین در بروکلین دارد... با بازشدن فروشگاه رقیب، موقعیت کاملاً فاجعه‌باری پیدا می‌کند... دزد جوان به محل تهاجم بازمی‌گردد و پیشنهاد می‌کند که به مرد بیمار کمک کند... دختر را از تجاوز به هنگام عبور از پارک نجات می‌دهد، اما مدتی بعد خودش... گاهی تسلیم وسوسه می‌شود و به کشو دستبردی می‌زند... یهودی‌بودن پیروی از دستورالعمل‌ها نیست، بلکه پیروی از اصول اخلاقی تورات و به ویژه درک درد و رنج دیگران است

وردست (دستیار یا فروشنده) [The Assistant]  برنارد مالامود

وردست (دستیار یا فروشنده) [The Assistant] رمانی از برنارد مالامود1 (1914-1986)، نویسنده‌ی امریکایی، که در 1957 منتشر شد. موریس بوبر2 که بقالی کوچکی در محله‌ای فقیرنشین در بروکلین دارد، مشکل می‌تواند زندگی همسر و دخترش، هلن، را تأمین کند. به تدریج از تعداد مشتریانش کاسته می‌شود و راهی جز فروش مغازه نمی‌ماند. با بازشدن فروشگاه رقیب، موقعیت کاملاً فاجعه‌باری پیدا می‌کند و چون هیچ بدبختی‌ای تنها عارض نمی‌شود، گانگستر جوانی به نام فرانک آلپاین3 به او حمله می‌کند و دخلش را می‌برد. اما فرانک (که راوی او را با قدیس فرانسیس آسیزی4 مرتبط می‌داند) بر اثر ندامت به محل تهاجم بازمی‌گردد و پیشنهاد می‌کند که به بوبر کمک کند و بوبر نیز که بیمار است، کمک این «گوی»5 این غیریهودی را که چندان هم مورد اعتمادش نیست، می‌پذیرد.

فرانک گاهی تسلیم وسوسه می‌شود و به کشو دستبردی می‌زند. با این‌حال، مجذوب دلسوزی و انسانیت عمیق بوبر می‌شود و هیجان‌زده از داستان تیره‌بختی‌های او، و با دیدن مشابهت‌هایی در سرنوشت، سرانجام به دین کلیمی می‌گرود.

رمان مراحل این تغییر دین را تصویر می‌کند که واسطه‌ی آن موریس است. اما منظور بیشتر دگرگونی معنوی و رستگاری است تا تغییر گرایشی صرفاً دینی. از نظر بوبر، که مسیحی اهل سنت نیست، یهودی‌بودن پیروی از دستورالعمل‌ها نیست، بلکه پیروی از اصول اخلاقی تورات و به ویژه درک درد و رنج دیگران است. از نظر او، یهودی انسانی است که برای انسان‌ها رنج می‌کشد. بوبر پدری معنوی جلوه‌گر می‌شود که پسرش را با ارزش‌های اخلاقی آشنا می‌کند. مالامود پیرو نوعی بشردوستی عرفانی است که بنیاد آن برپایه‌ی انفاق در رنج است.

این تغییر گرایش از طریق عشق فرانک به هلن، دختر بوبر، نیز تجلی می‌کند. هلن نیز که در ابتدا مردد است، به سوی فرانک جذب می‌شود و او را به خواستگار ثروتمندی ترجیح می‌دهد. اما دیری نمی‌گذرد که از رفتار او سرخورده می‌شود. زیرا فرانک پس از آنکه هلن را از تجاوز به هنگام عبور از پارک نجات می‌دهد، خود با خشونت مجبورش می‌کند که به او تسلیم شود. اما فرانک با کار در بقالی و با رفتار بعدی‌اش، که غیرقابل سرزنش است، اشتباه گذشته را جبران می‌کند.

دگرگونی فرانک آلپاین از نظر نمادین با همانندشدن تدریجی با کارفرما نشان داده شده است. در ابتدا، موریس نمی‌پذیرد که دستیارش روپوش او را به تن کند. اما چون بیمار می‌شود، اجازه می‌دهد که او کار مغازه را برعهده گیرد و آیدا، همسر موریس، اگرچه به بیگانگان بدگمان است، اول شلوار و سپس پی‌جامه‌ی شوهرش را به او می‌دهد. این همانندی، زمانی که فرانک به هنگام تدفین موریس بوبر به داخل گور می‌رود، کامل می‌شود. از آن پس، فرانک رئیس خانواده می‌شود و در بقالی جای بوبر را می‌گیرد و سرنوشت بقال خرده‌پای یهودی را بر دوش می‌کشد.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش


1. Bernard Malamud 2. Morris Bober 3. Frank Alpine
4. Assisi 5. “goy”


................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...