هزارسال در دو سانتی‌متر | اعتماد


«عمری آب می‌خوری، نفس می‌کشی، راه ‌می‌روی؛ انگار که تمامش بدیهی‌ است. انگار همین‌طور است و باید باشد. اما زمانی می‌رسد که می‌دانی این آخرین قطره‌های آب است و آن آخرین دم و آن‌ یکی آخرین گام.» نفس خلاقیتی که محمود حسینی‌زاد در مجموعه‌ هشت‌ داستانی «سیاهی چسبناک شب» دارد، نوشتن از ‌همین آخرین‌هاست. جسارت او در انتخاب موضوعات داستانی، مانند ایستادن در جلوی آتش است؛ چاره نیست، مرهم هم نیست، فقط بیان روایتی ا‌ست غریب و متفاوت از آنچه تاکنون از کنارش به ‌سادگی می‌گذشته‌ایم.

سیاهی چسبناک شب محمود حسینی‌زاد

خواننده در هر داستان با سنت‌شکنی جدیدی از سوی نویسنده مواجه است که فرم تازه‌ای را به‌ لحاظ محتوا و ساختار معرفی می‌کند. در داستان اول که عنوان کتاب هم از آن گرفته شده، مترجم میانسالی که همسر و پسرش خارج از ایران زندگی می‌کنند و خودش سردرگم و تنها در آپارتمانی در تهران میان رفتن و ماندن گیر کرده، با سینا، پسر‌جوانی که صاحب کتابفروشی کوچکی در خیابان انقلاب است، آشنا می‌شود. داستان شکل‌گیری رابطه‌ این دو مرد، در سی اپیزود کوتاه با روایت خطی اما پیچیده و تودرتو روایت می‌شود تا اینکه در نهایت این ‌دو تسکین‌دهنده‌ تنهایی یکدیگر می‌شوند؛ «حرارتی که در رگ‌های مرد می‌دوید از شراب نبود.» داستان دوم، «هرم یادها» نیز داستان فروپاشی یک رابطه‌‌ عاشقانه از همین جنس و در نهایت مرگی دیگر است.

راوی داستان، مرد دل‌خسته‌ای است که ماجرای شکل‌گیری رابطه‌ای را از آغازش در سال‌های نوجوانی تا فرازوفرودهای سال‌های جوانی تعریف می‌کند؛ زمانی که خود برای ادامه‌ تحصیل به خارج می‌رود و دیگری نمی‌تواند همراهی‌اش کند، تا اینکه بالاخره رابطه گسسته می‌شود؛ «دو نفر سال‌ها به هم نگفته‌اند دوستت دارم. همه رابطه دوستت دارم بوده. حالا که دیر شده، چه؟» راوی بی‌نام داستان بعد از سال‌ها دوباره از کسی که رهایش کرده، می‌شنود و با او قرار می‌گذارد. دیگری اما هرگز به قرار نمی‌رسد؛ «می‌دانی، دلم می‌سوزد که نیست و آن‌ همه سال بی‌صاحب مانده‌اند. آن‌ همه یاد، آن ‌همه کلمه، بی‌صاحب مانده‌اند.» این مجموعه ‌داستان نه ‌تنها خواننده را به شناختن موقعیت‌ها و شخصیت‌های نامتعارف فرا می‌خواند، بلکه با زبان درخشان و تصویرسازی‌های بی‌بدیل شاعرانه، مرز بین خیال و واقعیت را هم کمرنگ می‌کند. تبحر قلم نویسنده زمانی آشکار می‌شود که گاه با جابه‌جایی و تکرار کلمات در طول متن، تصاویر درخشانی را در ذهن خواننده ثبت می‌کند.

محمود حسینی‌زاد مترجم بنام ادبیات آلمانی است، که تاکنون چندین ترجمه، نمایشنامه، مجموعه ‌داستان و رمان تالیفی از او خوانده‌ایم. «سیاهی چسبناک شب» تازه‌ترین اثر داستانی اوست که نشر چشمه در بهار ۹۶ منتشر کرده است. مترجم بودن یکی از دلایلی است که او را در استفاده از زبان و انتخاب واژه‌ها و فضاسازی‌ها متبحر کرده است. البته این نیست که همیشه از زبان معیار استفاده کند؛ گاهی هم شکسته و بی‌اصول می‌نویسد، زمان فعل را نمی‌گذارد و روی مفعول‌ تاکید می‌کند. «سیاهی چسبناک شب» می‌تواند الگوی مناسبی برای نویسندگان خلاق و جوانی باشد که سعی در خلق آثار متفاوت دارند و به خلاقیت در فرم و محتوا نیازمندند. به عنوان یک مخاطب عام هم، این کتاب می‌تواند انتخاب مناسبی باشد تا هرازگاهی به خودمان یادآوری کنیم که «قلم بردار و روی تکه‌کاغذی بنویس هزار سال دو سانتی‌متر هم جا نمی‌گیرد. اما هزار سال است.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...