مرضیه نگهبان مروی | ایبنا


رمان «تایپی» [Typee: A Peep at Polynesian Life]، که ترجمه فارسی آن به‌قلم مریم رفیعی اخیراً در نشر ثالث منتشر شده، نخستین اثر منتشرشده از نویسنده بزرگ امریکایی، هرمان ملویل است؛ نویسنده‌ای که بیش از هر چیز با شاهکار جاودانه‌اش «موبی‌دیک» شناخته می‌شود. اما پیش از آن‌که نام ملویل با «موبی‌دیک» گره بخورد، این «تایپی» بود که او را به شهرت رساند. این اثر در سال ۱۸۴۶ منتشر شد و با استقبال چشمگیر خوانندگان و منتقدان همراه گردید.

خلاصه رمان تایپی» [Typee: A Peep at Polynesian Life]

«تایپی» داستان تامو، ملوان جوانی است که در سال ۱۸۴۲ از کشتی شکار نهنگ فرار می‌کند. تامو به همراه دوستش توبی، پس از تحمل سختی‌های دریا، به جزیره نومارو در جزایر مارکیز (پلینزی) می‌رسد. آن‌ها در دره تایپی، میان قبیله‌ای که در غرب به آدم‌خواری شهرت دارند، پناه می‌گیرند. برخلاف انتظار، تایپی‌ها با مهمان‌نوازی و مهربانی از آن‌ها استقبال می‌کنند. تامو با فرهنگ ساده و طبیعی بومیان آشنا می‌شود و زندگی آن‌ها را با تمدن غربی مقایسه می‌کند. او از طبیعت بکر جزیره، آداب و رسوم تایپی‌ها و روابط اجتماعی آن‌ها، از جمله دوستی با دختری به نام فایاوای، لذت می‌برد. با این حال، ترس از شایعات آدم‌خواری و تمایل به بازگشت به دنیای خود، او را در تردید نگه می‌دارد. توبی موفق به فرار می‌شود، اما تامو به دلیل آسیب‌دیدگی پا، مدتی طولانی‌تر می‌ماند. در نهایت، تامو با کمک یک قایق نجات از جزیره فرار می‌کند و به کشتی دیگری می‌پیوندد. داستان با توصیفات شاعرانه و نقد استعمار و تمدن غربی، تصویری انسانی از زندگی بومیان ارائه می‌دهد.

این اثر تنها یک روایت ماجراجویانه نیست، بلکه اثری پرمضمون و چندلایه است که مفاهیمی چون نقد استعمار، تقابل تمدن و طبیعت، جست‌وجوی هویت، و بازنگری در ارزش‌های غربی را در بطن خود جای داده است. نثر ملویل در «تایپی» سرشار از واژگان دقیق و توصیف‌های هنرمندانه است و همین ویژگی‌ها آن را به اثری مهم در ادبیات قرن نوزدهم بدل می‌کند.

در گفت‌وگویی که پیشِ رو دارید، با مریم رفیعی، مترجم فارسی این رمان، همراه می‌شویم. در این مصاحبه، درباره جایگاه «تایپی» در کارنامه ملویل، مضمون‌های برجسته کتاب و تجربه ترجمه چنین اثری گفت‌وگو کرده‌ایم:

جایگاه و اهمیت رمان «تایپی» در بین آثار ملویل چیست؟
این رمان جایگاه بسیار مهمی در بین آثار ملویل دارد. مضامین این رمان بسیار پررنگ و قابل توجه‌اند. به نظرم می‌توان این رمان را به نهالی تشبیه کرد که بعدها تبدیل به درختی تنومند در میان آثار شاخص او می‌شود. در واقع، می‌توان آن را مقدمه‌ای برای خواندن آثار مهم‌تر و پیچیده‌تر او، از جمله «موبی‌دیک»، دانست، مخصوصاً آثاری که به محیط زیست یا مسائل حال حاضر می‌پردازند.

تایپی در گفت‌وگو با مریم رفیعی

آیا رمان «تایپی» در زمان حیات ملویل هم شهرت داشته است؟
بله، این رمان در زمان حیات ملویل بسیار مورد توجه قرار گرفت و حتی از «موبی‌دیک» معروف‌تر بود. «موبی‌دیک» بعدها به شهرت رسید، اما این رمان از همان ابتدا که چاپ شد، باعث شهرت هرمان ملویل شد. بازخوردهای بسیار زیادی دریافت کرد و پس از آن کم‌کم منتقدان نیز به آن توجه کردند. در واقع می‌توان گفت توجه جهانی به ملویل از همین نقطه آغاز شد.

چرا رمان «تایپی» در زمان خودش این‌قدر مورد توجه قرار گرفت؟
به نظرم دلیلش این بود که بر اساس تجربه‌های واقعی نوشته شده بود و مضامینی در آن وجود داشت که شاید برای مردم عادی در زندگی روزمره‌شان کمتر اتفاق می‌افتاد. از این نظر برای مخاطب جذاب بود. همچنین ظهور یک نویسنده جدید با نثری جذاب و توصیفاتی هنرمندانه باعث جلب توجه منتقدان شد.

چقدر از این رمان بر اساس تجربه‌های واقعی ملویل است و چقدر تخیلی است؟
تقریباً تمام این رمان بر اساس تجربه‌های واقعی ملویل نوشته شده است. البته او این تجربیات را با سبک شاعرانه و توصیفاتی هنرمندانه و استادانه به شکل یک رمان درآورده است. وقتی رمان را می‌خوانید، ممکن است احساس کنید دارید داستانی تخیلی می‌خوانید، اما در واقع اتفاقات برای خود ملویل رخ داده‌اند و او در بخش‌هایی از کتاب به این موضوع اشاره می‌کند.

آیا سبک ادبی ملویل در این رمان به اوج می‌رسد؟
من در ابتدای صحبتم هم اشاره کردم که فکر می‌کنم می‌شود با این کتاب شروع کرد و بعد سراغ «موبی‌دیک» رفت. در واقع این کتاب مثل یک مقدمه است برای آشنایی با سبک ملویل و سپس ورود به آثار پیچیده‌تر و سنگین‌تر او.

یکی از موضوعاتی که درباره این رمان مطرح می‌شود، وجه ضد استعماری آن است. آیا این نوع نگاه در زمان خودش رایج بوده است؟
بله، این موضوع به‌طور جدی در رمان مطرح شده و ملویل با صراحت به آن پرداخته است. ما در آثار ملویل، نگاه انتقادی او را به استعمار می‌بینیم. او در بخش‌هایی از کتاب «تایپی» به‌طور مشخص، استعمارگرایی، به‌ویژه استعمار فرانسوی‌ها را نقد می‌کند و چندین بار این موضوع را مطرح می‌کند.

نثر رمان در زبان اصلی چه ویژگی‌هایی دارد؟
نثر این رمان جمله‌بندی‌های بسیار جذاب و استادانه‌ای دارد. اگر بخواهم مشخصاً اشاره کنم، انتخاب واژگان در این کتاب بسیار برجسته است. ملویل واژه‌ها را بسیار دقیق و ماهرانه انتخاب می‌کند، به‌ویژه در بخش‌هایی که توضیحاتی ارائه می‌دهد. این انتخاب واژگان، مخصوصاً از نظر زبانی، یکی از نقاط قوت برجسته کتاب است.

در ترجمه این رمان به فارسی، با چه چالش‌هایی مواجه شدید؟
بزرگ‌ترین چالش من انتخاب لحن مناسب برای ترجمه بود. اینکه لحن فارسی متن، معادل خوبی برای سبک نویسنده در زبان اصلی باشد. البته بعد از مواجهه اولیه با کتاب، به نتیجه‌ای رسیدم که به نظرم لحن مناسبی برای متن بود. اما در بحث انتخاب واژگان، وقت زیادی صرف کردم تا بتوانم معادل‌های دقیق و مناسبی در زبان فارسی پیدا کنم که بتوانند سطح انتخاب واژه‌هایی را که ملویل در انگلیسی به کار برده، حفظ کنند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...