رمان «خون و فولاد» [Blut und Stahl] نوشته استفان بوشر [Stephen Boucher] با ترجمه آزاده نیازاده توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر و راهی بازار نشر شد.

خون و فولاد [Blut und Stahl]  استفان بوشر [Stephen Boucher]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب دومین مجلد از سه‌گانه ترانتهال است که جلد اولش با عنوان «خون و سنگ معدن» با ترجمه همین‌مترجم چاپ شده است. ترانتهال یک سیاره تخیلی است و مجموعه سه‌گانه‌ای هم که به نام آن نامگذاری شده، از جمله آثار ادبیات علمی تخیلی آلمان است.

در جلد اول این‌مجموعه، داستان از آن‌جایی شروع می‌شود که با گذشت ۲۰۰ سال از تأسیس کلُنی زمین روی سیاره ترانتهال، این کلنی در شرایط بسیار بدی به سر می‌برد و جای آن‌که برای سایر اقوام این سیاره دموکراسی و رفاه را به ارمغان بیاورد، غرق در دسیسه‌های سیاسی شده و در حال فروپاشی است. با وجود قطع ارتباط میان کلنی و زمین از ۴۰ سال پیش، فرماندار سِت آدام مشغول پروپاگاندا و سردادن شعار استقامت است. او همچون گذشته مواد اولیه‌ مورد نیاز ساکنان را تولید و در ایستگاه فضایی ذخیره می‌کند. سؤالی که همیشه ذهن ساکنان کلنی را مشغول کرده، این است که چرا برای مقابله با این نابودی محسوس هیچ‌اقدامی نمی‌شود.

در ادامه ماجراهای جلد اول «ترانتهال» در حالی که گروه جدیدی از دانشجویان آکادمی نظامی در پایتخت ترانتهال هالوا، فارغ‌التحصیلی خود را جشن می‌گیرند، قبایل داریایی در همسایگی ترانتهال، با استفاده از یک فرصت، به ترانتهال حمله شدیدی می‌کنند. بریت داربورگ دختر یکی از کارمندان عالی‌رتبه کلنی، خلاف تمام هشدارهای پدرش، همراه دو تن از دوستانش به‌نام‌های لن کاکایا و دارس پوله به‌صورت داوطلبانه برای شرکت در جنگ ثبت‌نام می‌کند. کمی بعد آن‌ها خود را مقابل برابر فرهنگی ترسناک و سخیف می‌بینند...

اما در جلد دوم، دو سال پس از جنگ با داریایی‌ها، بریت و لن سعی می‌کنند خود را با شرایط سازگار کنند و حداکثر توانایی‌های بالقوه خود را شکوفا کنند. کلنی همچنان در وضعیتی تثبیت‌نشده قرار دارد. قاچاق مواد مخدر، سرقت انرژی و کشیشان افراطی آیین آریستو در پایتخت و شهرهای دیگر مشکلات جدیدی را به‌وجود می‌آورند و بریت داربورگ که حالا در بخش تبلیغات سیاسی وزارت کشور مشغول به کار است، و لن کاکایا، افسر جوان ارتش، هر دو در تلاش‌اند بر این مشکلات غلبه کنند. دارس پوله دوست آن‌ها درست مثل سارد ماماتر جنگ سالار داریایی، از زمان پایان جنگ ناپدید شده است.

در ادامه با طرح ادعای داریایی‌ها مبنی بر ممانعت کلُنیایی‌ها از تحویل محموله انرژی طبق توافق صورت گرفته، تنش‌های سیاسی تازه‌ای به‌وجود می‌آید. همزمان در کلنی مقاومتی در حال شکل گرفتن است. زمانی که گروه‌های مقاومت حملاتی را به ساختمان‌های دولتی انجام می‌دهند، تام دُمیوک قهرمان سابق جنگ و منتقد دولت، مورد سوء ظن قرار می‌گیرد. این‌میان فرماندار آدام شخصاً مداخله نمی‌کند، اما وظایف مهمی را به عهده واس کاندیریس، فرمانده گارد ویژه‌ کلنی، می‌گذارد...

این‌کتاب با ۷۶۰ صفحه و قیمت ۱۲۹ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...