رمان «خانواده پواسونار» [Au Bon Beurre : ou, Dix ans de la vie d'un crémier] نوشته ژان دوتور [Jean Dutourd] با ترجمه محمود گودرزی توسط نشر افق منتشر شد.

خانواده پواسونار» [Au Bon Beurre : ou, Dix ans de la vie d'un crémier] نوشته ژان دوتور [Jean Dutourd]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، ترجمه فارسی‌ این رمان با خرید حق کپی‌رایت در ایران منتشر شده است.

ژان دوتور مولف این‌کتاب نویسنده فرانسوی متولد ۱۹۲۰ و درگذشته‌ به سال ۲۰۱۱ است. او به گفته تاریخ رسمی، پس از حمله آلمان به فرانسه بازداشت شد و فرار کرد. سپس به جنبش مقاومت فرانسه پیوست و سال ۱۹۴۴ دوباره توسط آلمانی‌ها دستگیر شد و از دست آن‌ها فرار کرد. داستان این‌رمان ژان دوتور در بازه زمانی جنگ جهانی دوم و زمان اشغال پاریس به‌دست آلمان جریان دارد اما داستانی تاریخی نیست که صد در صد به تاریخ وفادار باشد و عین واقعیت باشد.

«خانواده پواسونار» به‌گفته منتقدان هجویه‌ای بی‌رحمانه است که خانواده‌ای با همین‌نام در مرکزش قرار دارد و نویسنده در آن، نشان می‌دهد آدم‌ها در زمان جنگ چه بی‌رحمی‌ها و ظلمی‌هایی در حق یکدیگر روا می‌دارند. به این‌ترتیب مخاطب این‌کتاب با یک‌سوال اخلاقی روبروست: مرز میان مسئولیت فاعلانه انسان و بی‌اخلاقی‌هایی که شرایط بر انسان تحمیل می‌کنند، کجاست؟

ترجمه فارسی این‌رمان براساس نسخه سال ۱۹۵۲ به زبان فرانسوی انجام شده است. قصه «خانواده پواسونار» از میانه جنگ جهانی دوم و زمان کمبود مواد غذایی و جیره‌بندی شروع می‌شود. آقای پواسونار به‌عنوان پدر خانواده‌ای که در مرکز قصه قرار دارد، وطن‌پرست از جان‌گذشته‌ای نیست که بخواهد خود را فدای وطنش کند. او بیشتر به فکر این است که چه‌طور می‌تواند در مغازه‌اش پول بیشتری به دست آورد و به‌نوعی تبدیل به یک‌فرد دلال جنگ شده است. او هم جنس می‌فروشد هم آدم! به این‌ترتیب شخصیتی است که نویسنده مجموع بی‌اخلاقی‌ها را در او جمع کرده است.

رمان «خانواده پواسونار» در سال چاپش باعث دریافت جایزه انترالیته توسط نویسنده‌اش شد. او پیش‌تر در سال ۱۹۴۶ برای نوشتن اولین‌رمانش با نام «عقده سزار» جایزه استاندال را به دست آورده بود. از این‌نویسنده ۶۰ رمان، نقد، شعر، رساله و نمایشنامه به جا مانده است.

متن رمان پیش‌رو از ۴ بخش تشکیل شده که هرکدام ۶ فصل را در خود جا داده‌اند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

آینده چشم‌انداز روشنی نداشت. سال قبل، سال ۱۹۴۱ لئون با آن‌که مثل زندانیان محکوم به اعمال شاقه تلاش کرده بود، در آزمون دبیری رد شده بود. سال ۱۹۴۲ را هم خراب کرده بود و آن را فدای عشق‌بازی‌هایش کرده بود. مادلن سپتامبر وضع حمل می‌کرد. ثمر بی‌تجربگی‌شان را با چه‌چیزی بزرگ می‌کردند؟ لازم بود لئون ماه ژوئیه در آزمون دبیری قبول شود. دولت شغل معلمی‌ای به او می‌داد که زندگی خانواده‌اش را تضمین می‌کرد. این مشکلات مادی و چشم‌انداز زندگی‌ای نه‌چندان رمانتیک لئون را بیش از اندازه افسرده می‌کردند. اسیر مشغولیت‌هایی بی‌ارزش، مدام این‌مصرع بودلر را تکرار می‌کرد: بال‌های غول‌آسایش مانع‌اند راه‌رفتنش را.
از فوریه تا ژوئن خرخوانی کرد. می‌خوات به هر قیمت دبیر شود. هرگز قبل از ساعت سه صبح نمی‌خوابید. مادلن، مثل مبتلایان به مرض استسقا، باد می‌کرد. پس از هشتاد روز بارداری، به نظر می‌رسید در آستانه زایمان باشد. او با مزاج بلغمی‌اش و گرایشی که به تنبلی داشت ارک و انید را نیمه‌کاره رها کرده بود و لباس نوزاد می‌بافت. نیم‌لبخندی شاد مدام روی لب‌هایش در نوسان بود. وقتی لئون سرش را از کتاب‌ها یا یادداشت‌هایش بیرون می‌آورد، نگاهش با لبخند یا شکم همسرش تلاقی می‌کرد. این‌منظور به او نشان چندانی نمی‌بخشید.

این‌کتاب با ۳۲۸ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۳۲۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...