نخستین جلد از مجموعه پنج جلدی «شهرهای نمک» [مدن الملح Cities of Salt] با عنوان «سرگردانی» [التیه] اثر عبدالرحمن منیف [Abd al-Rahman Munif] منتشرشد.

شهرهای نمک» [مدن الملح Cities of Salt] با عنوان «سرگردانی» [التیه] اثر عبدالرحمن منیف [Abd al-Rahman Munif]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایرنا، شهرهای نمک داستان تاسیس پادشاهی حُدیبیه توسط سلطان خربیط است، او این سلسله را در یک کشور با پایتخت خیالی موران پایه‌گذاری می‌کند. از مجموعه شهرهای نمک نخستین جلد آن با عنوان سرگردانی در ایران ترجمه و منتشر شده است، که در آن ورود تکنولوژی به یک کشور خیالی با پادشاهی خیالی به تصویر کشیده می‌شود، پادشاه خیالی با فروش ثروت ملی ثروت عظیمی جمع می‌کند.

سرگردانی، داستان کوچ‌دادن بادیه‌نشین‌ها و خرید زمین‌هایشان است که به زور انجام شد. به همین دلیل است که برای این جلد عنوان سرگردانی انتخاب شده است، زیرا در آن بادیه‌نشین‌های بی‌گناه سرگردان می‌شوند و کوچ می‌کنند.

عبدالرحمن ابراهیم منیف معروف به عبدالرحمن منیف، زاده ۲۹ می ۱۹۳۳ در عمان درگذشته ۲۴ ژانویه ۲۰۰۴ در دمشق، از مشهورترین ادبای جهان عرب در قرن بیستم بشمار می‌رود. او توانست واقعیت‌های اجتماعی را در نوشته‌هایش منعکس کند.

المنیف در اردن بزرگ شد، او در سال ۱۹۵۲ او به بغداد رفت تا قانون را مطالعه کند و بعد به قاهره نقل مکان کرد. او مدرک تحصیلی از دانشگاه سوربن و دکترا در اقتصاد نفت از دانشکده اقتصاد بلگراد دریافت کرد.

منیف دوبار جایزه‌ بهترین رمان‌نویس عرب را به دست آورد. در سال ۱۹۸۹ جایزه‌ العویس دبی و در سال ۱۹۹۸ جایزه‌ رمان قاهره را برد. جایزه‌ دوسالانه‌ رمان دبی را سلطان العویس شاعر اماراتی در سال ۱۹۸۷ پایه گذاشت. جایزه‌ رمان قاهره هم زیر نظر شورای عالی فرهنگ مصر در سال ۱۹۹۸ بنیاد نهاده شد. این جایزه را بهترین جایزه‌ رمان عربی می‌توان دانست.

قسمتی از متن کتاب
حالا دیگر حران فراموش شدۀ دورافتاده که جز با فواصل زمانی خیلی زیاد کسی از آن جا رد نمی‌شد حسابی عوض شده بود. حرانی که تنها دو دسته از آدم‌ها به آن‌جا می‌آمدند: کسانی که اجناس و موادی برای فروش یا معاوضه با خود می‌آوردند و باز با قافله از آن‌جا می‌رفتند و فرستاده‌هایی که گاهی حرانی‌های به سفر رفته هزینۀ سفرشان را می‌دادند تا ارزاق و نامه‌ها و چند درهمی برای خانواده‌های‌شان ببرند.
اما نه کسی می‌توانست پیش‌بینی کند نه به ذهن کسی می‌رسید که حران به آن‌جا بیایند و ساختمان‌هایی این‌چنین در بخش شرقی آن ساخته شوند. اگرچه مردم به ساختمان‌های جدید عادت کرده بودند و روزبه‌روز با چهره‌های جدیدی که از راه می‌رسیدند خو می‌گرفتند اما به هیچ صورتی نمی‌توانستند آمدن آن کشتی بخار را تصور کنند.
حال چه دوره‌ای آغاز می‌شد و چه چیزی در انتظار حران بود؟ مردها تا کی می‌توانستند تاب بیاورند و صبوری کنند و آن شب که می‌گذشت شب‌های بعد چگونه می‌توانستند باشند؟
اینها سوالاتی بودند که هیچ‌کس به زبان نیاوردشان و تنها از ذهن‌ها عبور کردند. اشباح، سوال‌ها را وقتی مردها چرت پرتشویش کوتاه‌شان را می‌زدند بر دوش کشیدند. آن‌ها که بدون احساس خواب‌آلودگی به رختخواب رفتند و تنها به چرت کوتاهی بسنده کردند طولی نکشید که خیالات به جانشان افتاد و سرشار از اشتیاق و لذت و ترس و انتظار، وحشت‌زده از خواب پریدند. (صفحه ۲۵۴ و ۲۵۵)

رمان سرگردانی نخستین جلد از مجموعه پنج جلدی شهرهای نمک نوشته عبدالرحمن منیف و ترجمه اَمل نبهانی در ۷۰۸ صفحه با شمارگان ۳۰۰ نسخه در سال ۱۴۰۲ منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...