«داستان سمرقند» [Samarkand] نوشته امین معلوف [Amin Maalouf] این بار با ترجمه اعظم دفین و از سوی نشر نخستین روانه بازار کتاب شد.

داستان سمرقند [Samarkand] امین معلوف [Amin Maalouf]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، این کتاب با عنوان فرعی سرگذشت اسرارآمیز دست‌نوشته خیام از تایتانیک تا سمرقند منتشر شده و شامل چهار فصل «شعرا و معشوقه‌ها»، «بهشت فرقه اسماعیلیه»، «پایان هزاره» و «شاعر در دریا» است.

امین معلوف نویسنده معاصر لبنانی و از مهم‌ترین چهره‌های فرهنگی و ادبی روزگار ماست که کشورش را همچون معجونی از فرهنگ‌ها و هویت‌های مختلف می‌داند. او در کتاب‌ها و نوشته‌هایش، به روایت تاریخ می‌پردازد و جنگ‌های صلیبی از دیدگاه اعراب، سمرقند، لئوی افریقایی، باغ‌های روشنایی و... هر یک به گونه‌ای تاریخ سرزمین‌ها و اشخاص مختلف را بازگو می‌کنند.

«داستان سمرقند» از آثار برجسته معلوف است که در آن به نگارش صفحات درخشانی از تاریخ ایران زمین در دوره زمامداری سلسله سلجوقیان پرداخته. دورانی که در طول آن بزرگانی مانند نظام‌الملک، خیام نیشابوری و حسن صباح (بنیان‌گذار فرقه اسماعیلیه) می‌زیسته‌اند.

نویسنده، با ظرافتی خاص و به صورت داستانی شیرین و جذاب نسبت به بازگویی تاریخ آن دوران اقدام کرده و در ادامه با جهشی، به شرح انقلاب مشروطیت و وقایع تلخ و شیرین مرتبط با آن اشاره می‌کند.

کتاب با حادثه‌ای معاصر یعنی غرق شدن کشتی تایتانیک آغاز می‌شود و با یک دست‌نوشته از رباعیات خیام، یک‌باره به دل تاریخ ایران می‌رود.

این کتاب در ۳۶۶ صفحه و با قیمت ۶۵ هزار تومان منتشر شده و در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد.

[این کتاب بارها ترجمه و توسط ناشران مختلف منتشر شده است. از جمله ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی در نشر مروارید.]

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...