رمان «خزامی» نوشته سنان انطون [Sinan Antoon] با ترجمه محمد حزبایی‌زاده راهی بازار نشر شد.

خزامی» نوشته سنان انطون [Sinan Antoon]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این رمان داستانی درباره فقدان و رنج است، اما از عشق، زندگی و پایداری نیز سخن می‌گوید. خزامی پژواکی است از آلام و تجربه‌های عمیق انسانی در کشوری که سال‌ها درگیر جنگ و آشوب بوده است و روایتی است از زندگی شخصیت اصلی داستان، که از دریچه نگاه او به عمق فرهنگ و آداب و رسوم عراقی‌ها می‌نگریم. سنان انطون با تسلط بر جزئیات فرهنگی و تاریخی، قصه‌ای خلق می‌کند که علاوه بر جنبه داستانی، به مثابه سندی از زندگی و تاریخ مردمان خاورمیانه نیز به شمار می‌رود.

سنان انطون (متولد ۱۹۶۷ در بغداد) شاعر، رمان‌نویس و دانشور عراقی / ‏مسیحی است. سنان لیسانس خود را از دانشگاه بغداد در رشته ادبیات انگلیسی دریافت کرد و در سال ۱۹۹۱ به آمریکا مهاجرت کرد. در سال ۱۹۹۵ کارشناسی ارشد در رشته ادبیات عرب را از دانشگاه جرج تاون دریافت کرد و در ۲۰۰۶ دکترای خود را از دانشگاه هاروارد گرفت.

سنان انطون در خزامی دو خط داستانی به‌طور مستقل پیش می‌برد. یکی از شخصیت‌ها بیشتر وقت خود را در حالت نیمه‌هوشیار به یادآوری می‌گذراند، درحالی‌که دیگری به‌شدت تلاش می‌کند آینده‌ای متفاوت برای خود بسازد. در نهایت، عشق به سنبل وحشی (خزامی، در زبان عربی) این سه شخصیت را به هم می‌رساند و فرصتی برای عمر فراهم می‌کند تا از گذشته دردناک خود رهایی یابد.

داستان اول درباره سامی است؛ در سال ۲۰۰۳ در نیویورک، سامی، یک پزشک بازنشسته عراقی، به‌تازگی به همراه پسرش سعد و خانواده‌اش به بروکلین نقل مکان کرده است. او پس از از دست دادن همسرش در شرایطی تراژیک، از بودن در کنار نوه‌هایش خوشحال است. اما به‌زودی حافظه‌اش شروع به ضعیف شدن می‌کند و سعد مجبور می‌شود او را به خانه سالمندان بسپارد، جایی که کارمن، یک پرستار جوان پورتوریکویی، به‌طور ویژه از او مراقبت می‌کند.

داستان دوم درباره عمر است؛ در در اواخر دهه ۱۹۹۰، عمر، یک جوان عراقی، به آمریکا می‌آید. او با هویتی جعلی از عراق فرار کرده است. او یک فراری است و مانند همه فراری‌ها مجازات شده است؛ یکی از گوش‌هایش قطع شده است. در بغداد، این نشانه‌ای از شرم است. عمر آرزوی جراحی پلاستیک ترمیمی برای بازگرداندن گوش و کرامتش را دارد.

در حالی که گذشتۀ سامی با ضعف حافظه‌اش محو می‌شود، عمر تمام تلاش خود را می‌کند تا هویت عراقی خود را فراموش کند. او به‌دنبال شروعی تازه در نیوجرسی به‌عنوان یک کشاورز است و تظاهر می‌کند اهل پورتوریکو است.

خزامی بیشتر از دیدگاه سوم‌شخص نوشته شده است، اما گاهی اوقات روایت اول‌شخص نیز در خاطرات سامی دیده می‌شود. قطعات تکه‌وپاره از حافظه او در سراسر کتاب پراکنده شده‌اند و به‌تدریج داستان این شخصیت و از دست‌دادن‌های تراژیک پس از جنگ او را برای خواننده آشکار می‌کنند.

مثل همیشه، سنان انطون (نویسندۀ شهیر عراقی) داستانی احساسی با شخصیت‌هایی بسیار قابل ارتباط ارائه می‌دهد. او با جزئیات ساده و واقعی، حالت ذهنی شخصیت‌ها و جو را به‌طرز زنده‌ای به تصویر می‌کشد و نتیجه آن یک خوانش تأثیرگذار و شاعرانه است.

رمان خزامی به نویسندگی سنان انطون و با ترجمه محمد حزبایی‌زاده، از سوی نشر افق در ۲۴۰ صفحه و با قیمت ۲۶۰ هزار تومان روانه بازار کتابفروشی‌ها شده است.

................ هر روز با کتاب ................

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...