رمان «مصیبت لرد فول» [Lord Foul's bane] نوشته استیون ار. دونالدسون [Stephen R. Donaldson] با ترجمه ماهان سیارمنش توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر و راهی بازار نشر شد.

مصیبت لرد فول» [Lord Foul's bane]  استیون ار. دونالدسون [Stephen R. Donaldson]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب اولین‌جلد از سه‌گانه داستانی «ماجراجویی‌های توماس کاونَنت» است که این‌نویسنده نوشته و بعدها تبدیل به یک اثر ده‌گانه در قالب رمان‌های فانتزی حماسی تبدیل شد. چون چاپ این‌سه‌گانه، در دومرحله دیگر ادامه پیدا کرد و یک سه‌گانه و یک‌چهارگانه به آن اضافه شد. «مصیبت لرد فول» برای اولین‌بار سال ۱۹۷۷ منتشر شد.

استیون ار دونالدسون نویسنده این‌مجموعه، متولد سال ۱۹۷۴ در اوهایوی آمریکاست و ۷۴ سال دارد.

در داستان «مصیبت لرد فول» توماس کاوننت به‌عنوان شخصیت محوری مجموعه، به جذام مبتلا شده و پس از گذراندن دوره‌ای در بیمارستان مخصوص جذامیان، پس از یک‌تصادف وارد دنیایی افسانه‌ای می‌شود که در آن یک‌مصیبت کشنده سعی دارد جهان واقعی و جهان افسانه‌ای را از هم بپاشد.

با روبروشدن با آن‌مصیبت کشنده، کاوننت خود را به‌عنوان قهرمان قدیمی که نامش برک سه‌انگشتی بوده، پیدا می‌کند. او باید همراه لردها تلاش کند بلای کشنده را دور نگه دارد...

این‌کتاب با ۴۹۶ صفحه و قیمت ۱۴۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...