ستاره نغمه | مهر


ویلیام فاکنر، نویسنده آمریکایی گفته است: بزرگترین ثروت من، داشتن یک کودکی پر از سختی است. این جمله عینا در توصیف سائو ونشوان [Cao Wenxuan] هم صدق می‌کند. او در کتاب «کلبه علفی»۱ نوشته است: هیچ‌کس نمی‌تواند از کودکی خود فرار کند. او از تجربه‌های دوران کودکی در کتاب‌های خود بهره فراوانی برده و در حقیقت بسیاری از داستان‌های درون آثار او برگرفته از واقعیات کودکی‌اش است.

سائو ونشوان [Cao Wenxuan]

زادگاه او جیانگ سو۲ محلی است بنا شده بر روی رودخانه‌های کوچک و بزرگ، و خانه‌هایی که در کنار آب بنا شده‌اند، آب به بخشی از زندگی و به پس زمینه رمان‌های او، و به طریقه‌ی ادراک و زیبایی شناختی او تبدیل شده است. طبیعتی که همیشه به خود متکی و فراهم کننده محیط زندگی است و آن چیزی است که روح آدمی به آن نیازمند است. ردپای آب همچون خون در آثار وی جاری است، در آثارش نفوذ می‌کند و باعث می‌شود در آثارش فضای زیبایی شناختی ظریف و پالایش شده‌ای ایجاد شود.

کودکی سائو ونشوان در دشت یا کنار رودخانه، اغلب در زیر سایه‌ی درختان سپری شده بود، خانه‌سازی با گِل، شاخه‌های درخت و سبزه‌ها، گاهی به تنهایی و گاهی همراه با دوستان کوچکش، بازی‌های کودکی او را تشکیل می‌داد. در بزرگسالی اگرچه دیگر تمایلی به خانه‌سازی نداشت، اما آن خانه‌های کوچک هرگز بدست فراموشی سپرده نشدند. همگام با افزایش سن، درک او نسبت به زندگی عمیق تر می‌شد، اما اینبار ابزار او متفاوت بود. ابزار نه گِل و شاخه درختان و سبزه ها، بلکه کلمات بود.

«هر زمان که شروع به نوشتن می‌کردم، قوه خیال من بلافاصله شروع به کار می‌کرد، خواه با تماشای تلالو امواج آب، خواه با صدای شرشر رودخانه، تنها وجود آب کافی بود که بدانم من در این منظره‌ی آبی باید به نوشتن بپردازم.به محض اینکه این بستر وجود نداشت، من مانند یک ماهی ِ بدون آب می‌شدم.»

سائو ونشوان به آب عشق می‌ورزید، پویایی آب در نوشته‌های او ظهوری داشت به صورت گذر از تکبر، پاکی و صداقت، روان و آزادانه اما در عین حال دارای جذابیتی غنی در روایتگری؛ پختگی قلم او دچار ناپایداری، تندی کلام یا تضاد نمی‌شود. بلکه با بیانی سربسته مخاطب را وارد تنش‌های داستان می‌کند. بیانگر کنار گذاشتن گرایشات منفی و پدیده‌های گمراه کننده و در عوض گزینش یکدلی، صداقت و احساس در میان انتخاب‌های انسان. او می‌گوید: «من آثارم را به گونه‌ای می‌نویسم که شاعرانه تر از زندگی واقعی باشد . زمان که دشواری‌ها به سراغم می‌آمد، از درون آن را پس می‌زدم، اما سال‌ها بعد همین دشواری‌ها به ثروت تبدیل شد؛ چیزی که تصورش را نمی‌کردم» بسیاری از آثار سائوونشوان در توصیف رنج ها، دارای احساساتی عمیق و زیباست و همه این‌ها نشات گرفته از خاطرات کودکی اوست: زمانی که غذایی برای خوردن وجود نداشت و مادر او را برای چیدن علفها و سبزیجات بیرون می‌فرستاد و آنها را در ماهیتابه‌ای بدون روغن می‌پخت تا بشقابی غذای سبزیجات تهیه کند. شلوار زمستانی پشمی اش سوراخ شده بود و این باعث شرمندگی او میان هم سن و سالانش می‌شد.

در میان نویسندگان، رنج‌های زندگی به صورتهای متفاوتی بیان شده است. در شماری از نوشته‌ها یادآوری آن خالی از کینه و نفرت نیست، اما در آثار سائو ونشوان رنج دوران کودکی در گرمای مفاهیم شاعرانه محو می‌شود. عقیده‌ی اون بر این است که دشواری‌ها نیز می‌توانند زیبا باشند، در دشواری هاست که می‌توان زیباترین جلوه‌های انسانیت را مشاهده کرد و درواقع "در رنج‌های بزرگ، خوبی‌های بزرگ نیز وجود دارد". بعنوان مثال در کتاب «آفتابگردان‌های برنزی»۳ شخصیت اصلی داستان زندگی‌ای پر از رنج را به دوش می‌کشد، اما به ما این نکته را یاد آور می‌شود که حتی در میان اینهمه زحمت و رنج می‌توان دنیای زیبای خود را داشت.

با خواندن رمان‌های او، اغلب دنیای خاطرات کودکی زنده می‌شود، خاطراتی که فراموش کردن آنها بسیار سخت است:

«آفتابگردون۴، پسرکی با شنوایی فوق العاده بود، از اولین روزی که متولد شد، پدرش این را دریافت. زمانی که حتی قادر به چرخاندن سرش هم نبود، با چشم‌های سیاه کوچکش صدا‌ها را دنبال می‌کرد. با وزش نسیم ملایم بیرون پنجره یا جابجایی برگ درختان، افتادن قطره‌های کوچک باران روی زمین، رد پرواز کفشدوزک‌ها در هوا و ... همگی صداهایی فوق العاده ضعیف بودند. صداهایی که توسط بسیاری هرگز احساس نمی‌شوند، اما او آنها را به وضوح می‌شنید و به همان‌اندازه احساس طراوت و شادابی می‌کرد.» (از کتاب «نجیب زادگان: بلوط آتشین»۵)

در توصیفاتی که در نوع نگاه خاص و نوآورانه او وجود دارد، می‌توان فرود آمدن قطره‌های تازه‌ی باران، یا بال زدن پرندگان در هوا را احساس کرد، واز خواندن، حسی اسرار آمیز و مسرت بخش را دریافت و این سبک ویژه‌ی او در تمامی آثارش است.

در آثار او شواهدی وجود دارد که او پیوسته با نگاهی غمگین اما پر احساس به گذشته نگاه می‌کند مثلا کتاب «خانه علفی» [خانه حصیری] کاملا برگرفته از کودکی خود اوست که از دید کودکی به اسم سانگ سانگ ۶، داستان دبستانی در سرزمین «یوما»۷ و مردم کوشای اطراف آن را روایت می‌شود. خانه علفی یک مکان بسیار زیباست که انسان را وادار به یادآوری خاطرات دوردست و رمانتیک کودکی می‌کند. کتاب «آجر‌های سرخ»۸ از نگاه کودکی بنام لین بینگ۹، زندگی رنگارنگ مردم دهکده‌ای جنوبی و بهار یک دوره‌ی خاص زمانی را توصیف می‌کند. او با استفاده‌ از دنیای پاکی که در نگاه کودک وجود دارد توصیف بی رحمی‌ها و زشتی‌های جهان را ممنوع می‌کند، و به موجب این بخشی از تمایلات زیبایی شناختی او در رمانش به تحقق می‌پیوندد. در این عصر پر از شلوغی، سائو ونشوان امید دارد که از طریق ادبیات، محیطی آرام، زیبا، پر احساس و معنوی را فراهم کند. و این باعث می‌شود کودکان زیبایی‌های انسانیت و احساسات واقعی را درک کنند؛ این به معنی نوعی طرز تفکر زیبایی شناسانه‌ای است که همواره جریان دارد و هنر زیبایی شناسی، گاها از قدرت ایده نیزپیشی میگیرد. او به عنوان یک نویسنده، دائما در حال بازسازی و نوآوری در خود برای خلق انواع دیگری از آثار است. «نجیب زادگان»۱۰ مجموعه کتابهای ادبیات تخیلی کودکان مثالی از این خودبازبینی است.

برای نوشتن مجموعه کتاب‌های «نجیب زادگان» او در مدت زمانی کوتاه، بیش از بیست جلد کتاب و مقاله‌ی انسان شناسی را مطالعه کرد، او معتقد است تخیلات اصلی انسان در دوران کودکی او شکل می‌گیرند و تخیلات ثانویه انعطاف‌پذیری کمتری دارند؛ و منشا پویایی دنیای زنده همین تخیلات است.

سائو ونشوان در باب شیوه‌ی کار خود این گونه توضیح می‌دهد که به شیوه‌ی معمول نویسندگی نمی‌کند، در زمان نوشتن او ابدا مخاطب را در نظر نمی‌گیرد، به این فکر می‌کند که چگونه داستانی شگفت انگیز خلق کند، چگونه داستان جزئیات بیشتری داشته باشد، چگونه هوشمندانه داستان را با طنز ترکیب کند و چگونه فضای داستان ملموس‌تر باشد. در این شیوه نویسندگی مخاطب وجود ندارد.

«نویسنده، باید یک دانشمند باشد.» این یک تعبیر کلاسیک سنتی برای عمق بخشیدن به داستان در چین است. سوالی که اکنون مطرح می‌شود این است که عمق چیست؟ سائو ونشوان بر این باور است که ادبیات با احساسات انسانی ارتباط نزدیکی دارد، او از متن‌های سرد و بی حس و روح اجتناب می‌کند .به عقیده او ادبیات نه برای رفع نیاز‌های فکری، که برای اغناء نیاز‌های احساسی است. از این رو موضوعات و داستان‌های انتخابی او چه در داستان‌های کوتاه و چه در رمان هیچکدام تنها اثر گذار بر خود نیست. گاها بعضی «تکان دهنده بودن» را بی معنا می‌دانند، چیزی که برای سائو ونشوان اهمیت زیادی دارد. این میراثی است که او از میان آثار کلاسیک بر گرفته و می‌گوید: من به عمق فکر نمی‌کنم، عمقی که بد نمایش داده شود، باعث دلسردی می‌شود.

در نگاه سائو ونشوان، لوشون در ادبیات، دارای توانایی‌های غیر قابل رقابت است، او از اولین روزی که نوشتن را شروع کرد دارای نگاه ادبی ویژه خود بود. او می‌گوید: «مهم نیست که تجارت چقدر قدرتمند است، من چه رمان بنویسم و چه داستان تصویری کوتاه، می‌بایست اثری خلق شود که هنر در آن جریان داشته باشد.» نو آوری در داستان، طرح ریزی متفاوت، توصیفات خاص مناظر، زبان ساده و... همگی از اهداف و شیوه‌ی او هستند، او می‌گوید: هنر، تنها چیزی است که توانسته آثار او را زنده نگه دارد. «هنر تیری است که هیچگاه شتابش را از دست نمی‌دهد۱۱ و می‌تواند در فراسوی زمان سفر کند. من شاید خیلی از هنر دور باشم، اما نه آنقدر که ایمان خودم در نزدیک شدن به آن را از دست بدهم. با هنر، می‌توان به یک سرزمین بیگانه ورود کرد.»

در دانشگاه، ونشوان به عنوان محقق پژوهش‌های ادبی مشغول بود، کتاب «درباره تفکر»۱۲ که در آن سعی کرده است پدیده‌های ادبی را از دیدگاه فلسفی توضیح دهد، یا کتاب «دروازه رمان»۱۳ حاصل پژوهش‌های اوست. هرچند اکنون توانایی‌های علمی او بطور فزاینده‌ای تحت الشعاع شهرت او به عنوان نویسنده قرار گرفته است.

کتاب «کلبه علفی» و «آفتابگردان برنزی» داستان کشور چین را بازگو می‌کنند، اما در پس آن موضوعات انسانی نهفته است. به همین خاطر، هر شخصی از هر کشوری می‌تواند طنین صدای خود را در توصیفات آن پیدا کند. به عقیده سائو ونشوان، پدیده «اصلاحات اقتصادی چین» بعنوان یک پیشینه‌ی قوی باعث شد چین بتواند دنیا را نگاه کند و دنیا نیز چین را_ و آثار ادبی وی را. او می‌گوید «دوست دارم تمام عمرم را در این پیشینه سپری کنم و بعنوان یک انسان با پیشینه به فعالیت بپردازم.»

پیش از دریافت جایزه ادبی هانس کریستین‌اندرسن، آثار وی توجه ملت‌های زیادی را به خود جلب کرده بود، نزدیک به ۱۰۰ اثر او به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، روسی، ژاپنی، کره ای، ایتالیایی، عربی و ... ترجمه شده است.

کتاب «آفتابگردان برنزی» دارای بیش از ۳۰ شخصیت داستانی می‌باشد و کتاب «کلبه‌ علفی» بیش از پانصد بار به زبان‌های مختلف تجدید چاپ شده است. اخیرا آثار او به طور فزاینده‌ای توسط ناشران خارجی خریداری می‌شود. کتاب «کلبه‌علفی» در سال ۲۰۰۷ بعنوان کتاب توصیه‌ی شده‌ی سال توسط کتابخانه ملی سنگاپور معرفی شد. کتاب «بلوک‌های سیاه و سرخ» در کره‌ جنوبی بارها با ترجمه‌های متعدد تجدید چاپ و یکی از فصل‌های آن در کتاب درسی دبیرستان تدریس می‌شود.

در مسیر آهسته‌ی ورود ادبیات چین به جهان، سائوونشوان بدون شک نمونه‌ای موفقیت آمیز است، اغلب نویسندگانی که جوایز بزرگ دریافت می‌کنند، پس از آن به ندرت میتوانند آثار باارزش تری خلق کنند، اما برای سائو ونشوان چنین چیزی ابدا مطرح نبود. او پس از دریافت جایزه بین المللی هانس کریستین‌اندرسن در سال ۲۰۱۶، به سرعت شروع به انتشار مجموعه کتابهای «برادران پیکا»۱۴ کرد. در ژوئن ۲۰۲۱، کتاب او «بوم نقاشی ژاله»۱۵ که به همراه گروهی از نویسندگان تالیف شده بود شایسته دریافت بزرگترین جایزه کتاب‌های تخیلی ویژه‌ کودکان در بولونیای ایتالیا شد. این اولین اثر چینی زبانی است که از زمان شروع اهدای این جایزه، موفق به دریافت آن شده است. یک ماه بعد، کتاب «بدون توقف فرار کن»۱۶ موفق به دریافت جایزه «کتاب اثر گذار سال» در روسیه شد.

سائو ونشوان [Cao Wenxuan]

کسانی که کتابهای وی را مطالعه کرده‌اند می‌دانند که پس از کتاب «کلبه علفی»، داستان‌های تمامی آثار او در مکانی اسرار آمیز به نام «سرزمین یوما» اتفاق می‌افتد . تقریبا پس از انتشار کتاب «سایه آتش»۱۷ونشوان به تدریج چشم‌انداز خود را از سرزمین یوما تغییر داد. او در این باره می‌گوید: «هرچه زمان می‌گذشت از اینکه وسعت نگاهم تنها به سرزمین یوما محدود باشد ناراضی تر می‌شدم، به خودم گفتم که به‌زودی باید سرزمین یوما را ترک و جهانی وسیع‌تر را تجربه کنم!» جدیدترین اثر او «خاطرات خروج از سرزمین یوما»۱۸ نام دارد. شخصیت‌های داستان او دیگر ساکن سرزمین یوما نیستند، یا اگر افرادی از آن سرزمین باشند، بال‌های خود را می‌گشایند و در دنیای بی کران سفر می‌کنند.

پاورقی:

草房子۱-
江苏jiang su۲-
青铜葵花۳-
葵本۴-
大王书:火橡树۵-
桑桑۶-
油麻地۷-
红瓦۸-
林冰۹-
大王书۱۰-
艺术是一支永不会失去动力的箭۱۱-
思维论۱۲-
小说门۱۳-
皮卡兄弟۱۴-
雨露麻۱۵-
永不停止的奔跑۱۶-
火印۱۷-
出油麻地记 ۱۸-

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...