آزمن توانست در اولین کتاب خود با انتخاب موضوع و سوژه‌ای جدید و چاشنی طنز مخاطب خود را مجاب کند که می‌تواند روی او به عنوان یک نویسنده حرفه‌ای حساب باز کند.

باشگاه قتل پنجشنبه»  [The thursday murder club] ریچارد آزمن [Richard Osman]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم، انگار انگلیسی‌ها همیشه حرفی برای گفتن در داستان‌های جنایی دارند. در هر دوره‌ای نویسندگانی از این کشور پیدا می‌شوند که یک داستان جدید از آستین بیرون بیاورند؛ داستانی پر از راز و رمز در هوای مه‌آلود لندن یا روایتی از یک قتل هولناک در اتاق زیر شیروانی یک خانه. سابقه این ژانر در انگلستان و خلق آثار ماندگار در این حوزه سبب شده تا نویسندگانی از این کشور مانند آگاتا کریستی یا آثاری از آنها مانند «شرلوک هولمز» به عنوان نمادی برای این ژانر در جهان شناخته شوند. با این حال انگار توانایی انگلیسی‌ها در پرداختن به این گونه ادبی تمامی ندارد. در سال‌های اخیر همواره عناوینی از ژانر پلیسی یا جنایی، در میان آثار پرمخاطب جهانی این حوزه دیده شده است.

یکی از تازه‌ترین کارها در این حوزه، کتاب «باشگاه قتل پنجشنبه»  [The thursday murder club] نوشته ریچارد آزمن [Richard Osman]، تهیه‌کننده و مجری تلویزیون است که اخیراً با ترجمه نازنین فیروزی توسط نشر میلکان در دسترس علاقه‌مندان به ژانر معمایی-پلیسی قرار گرفته است.

این اثر که اولین رمان آزمن است، پرفروش‌ترین کتاب بریتانیا در کل هفته‌ قبل از کریسمس 2021 بود. کتاب خیلی زود به یکی از آثار پرمخاطب بازار نشر بریتانیا تبدیل شد. به گفته‌ ناشران، کتاب آزمن توانست در کمتر از چهار ماه تقریباً 700 هزار نسخه به فروش رود. میزان اقبال به گونه‌ای بود که بعد از کتاب «نماد گمشده»، اثر دن براون و «هری پاتر و یادگاران مرگ» از جی کی رولینگ سومین رمان پرفروش جلد مقوایی شد.

آزمن توانسته در اولین کتاب خود با انتخاب موضوع و سوژه‌ای جدید، زبان مناسب، چاشنی طنز و شخصیت‌پردازی دقیق مخاطب کتاب‌دوست را مجاب کند که می‌تواند روی او به عنوان یک نویسنده حرفه‌ای حساب باز کند.

«باشگاه قتل پنجشنبه» راوی داستان چهار دوست عجیب است که در یک دهکده‌ آرام و خلوت، هر پنج‌شنبه دور هم جمع می‌شوند تا با هم درباره‌ پرونده‌های جنایی حل‌ نشده صحبت کنند. نام کتاب نیز از خلال صحبت شخصیت‌های اثر انتخاب شده است. آنها جلسه‌های پنجشنبه خود را «باشگاه قتل پنجشنبه» نامیده‌اند. ماجرای برگزاری این جلسات ادامه دارد تا اینکه یک قتل واقعی در دهکده‌ آنها اتفاق می‌افتد و منجر به قتل دیگری در نزدیکی منزل آنها می‌شود... .

داستان آزمن در کنار رمزگونگی و رازآلودگی، حس تعلیق و ایجاد هیجان در مخاطب، از شوخی و طنز مبرا نیست. در این داستان علاوه بر روایت پر رمز و راز قتل و جنایت، با غم­‌ها، افسوس‌­ها و مشکلات سالخوردگی هم آشنا می‌شویم. هریک از اعضای باشگاه، همسر، فرزند، شغل یا سلامتی­‌شان را از دست داده‌اند؛ اما همین از دست دادن­‌هاست که روابط میان آنها را محکم‌تر می‌کند و آنها را بیشتر به یکدیگر نزدیک می‌کند.

ریچارد آزمن در مصاحبه‌ای درباره‌ی نخستین کتابش چنین می‌گوید: وقتی می­خواستم «باشگاه قتل پنج‌شنبه» را بنویسم، می‌دانستم که ایده­­ داستانم را دوست دارم، ولی می‌ترسیدم نتوانم آن را خوب از آب دربیاورم.بعد از مدتی تصمیم گرفتم یک ماه اصلاً به تردیدها و دودلی‌هایم توجهی نکنم و فقط بنویسم. خودم را مجبور می‌کردم هر روز دو ساعت بنویسم. در این دو ساعت می‌توانستم نزدیک به هزار کلمه بنویسم. نوشته‌های دیروزم را نمی‌خواندم و بازنویسی نمی‌کردم، همه تمرکزم روی نوشتن بود. در آن ماه 20 هزار کلمه نوشتم و صادقانه باید بگویم که بعد از پایان یک‌ماه، دیگر نمی‌توانستم از راهی که شروع کردم برگردم.

او ادامه می‌دهد: داستانم داشت شکل می‌گرفت. شخصیت‌هایش وجود داشتند و جان داشتند. داستان را ادامه دادم و به هیچ‌کس جز نزدیکانم چیزی نگفتم. همان‌طور که کار پیش می‌رفت، وقت بیشتری را برای ویرایش، مرور و اصلاح نوشته‌هایم می‌گذاشتم، تعداد کلمات به آرامی زیاد شد و بعد از حدود 18 ماه به 90 هزار کلمه رسید؛ حالا او یک کتاب واقعی بود. اگرچه نوشته‌­ام شبیه آثار اتکینسون و رنکین نبود؛ ولی به این نتیجه رسیدم که شاید بهتر هم است که شبیه آنها نیست. من سبک خودم را دارم. این کتاب یکی از پر افتخارترین و دشوارترین دستاوردهای زندگی‌ام است که با روزی دو ساعت و هزار کلمه به دست آمد و «باشگاه قتل پنج‌شنبه»خلق شد.

­کتاب با این بخش آغاز می‌شود: آدم کشتن آسان است، معمولاً قسمت سختش پنهان کردن جسد است؛ اینجاست که آدم گیر می‌افتد...؛ در واقع مخاطب از همان ابتدای امر وارد ماجرا می‌شود. اما آنچه کتاب آزمن را در این مدت پراقبال کرده، تنها انتخاب سوژه نیست، زبان و نوع روایت داستان نیز در این موفقیت سهیم‌اند. نویسنده در عین اینکه یک داستان جنایی را روایت می‌کند، از زبان طنز نیز برای چاشنی و شیرین‌تر شدن داستانش استفاده می‌کند.

در کنار همه این‌ها باید از چندصدایی کتاب نیز یاد کرد. کتاب به دو بخش از زاویه دید تقسیم شده است: بخشی که به «جویس» اختصاص دارد و بخشی که راوی داستان، آن را برعهده می‌گیرد. روشی مشابه کارهای سال‌های اخیر داستان‌نویسان تا مخاطب بتواند با کمک این روایت‌ها، پازل‌های پنهان در داستان را تکمیل کند.

نشر میلکان کتاب حاضر را با ترجمه نازنین فیروزی به قیمت 78 هزار تومان منتشر کرده است.

[این رمان پیش از این با عنوان «انجمن قتل پنج‌شنبه‌ها‮‬» و توسط محدثه احمدی ترجمه شده است.]

................ هر روز با کتاب ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...