رمان «زمان اسب‌های سفید» [زمن‌الخیول البیضاء یا Time of White Horses] نوشته ابراهیم نصرالله [Ibrahim Nasrallah] با ترجمه کاظم آل یاسین به تارگی راهی بازار کتاب شده است.

زمان اسب‌های سفید [ زمن‌الخیول البیضاء یا Time of White Horses] نوشته ابراهیم نصرالله [Ibrahim Nasrallah]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این رمان در ۶۱۸ صفحه و با قیمت ۱۰۵هزار تومان در نشر نونوشت منتشر شده است.

در معرفی ناشر از این کتاب آمده است: رمان «زمان اسب‌های سفید» داستانی شاعرانه از تاریخ خاورمیانه و فروپاشی امپراطوری عثمانی است که در خلال آن مبارزات سه نسل از مردم و مردان روستایی فلسطینی با نیروهای استعمارگر انگلیسی صهیونیستی از میانه قرن ۱۹ تا سال نکبت یعنی ۱۹۴۸ روایت می‌شود. در کنار این روایت سیاسی، اجتماعی، تاریخی‌، داستان در بعد غنایی‌اش به روابط عاطفی مردان و زنان و اسبانی می‌پردازد که به دل هم راه می‌برند.

ابراهیم نصرالله متولد ۱۹۵۴ در خانواده‌ای فلسطینی برای روایت این دوران و نگارش رمانش دست به پژوهشی درازدامن زده و در کنار آن با معمرین محلی شاهد وقایع به گفت‌وگو پرداخته است که به استناد تاریخی رمان و واقع‌نمایی داستان کمک کرده است. این رمان در سال ۲۰۰۹ در فهرست نهایی بوکر عربی بوده و به چندین زبان ترجمه شده است.

از کاظم آل یاسین، مترجم رمان که پیش‌تر نیز رمان دیگر ابراهیم نصرالله، «جنگ دوم سگ» را ترجمه کرده آثار دیگری منتشر شده است؛ از جمله رمان «تصویرهای برجای‌مانده» از حنا مینه نویسنده سوری، «دل شب» نجیب محفوظ، «رقص با جغد» اثر غاده السمان و همچنین تالیف امثال و حکم مردم عرب ایران.

................ هر روز با کتاب ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...