نشر افق در نظر دارد تا نمایشگاه کتاب سال جدید مجموعه کتاب‌های ارنست همینگوی را به بازار نشر ارائه کند و دو کتاب «پیرمرد و دریا» و «مردان بدون زنان» را به عنوان نخستین عناوین این مجموعه منتشر کرده است.

به گزارش خبرآن‌لاین، دو کتاب «پیرمرد و دریا» و «مردان بدون زنان» همینگوی با ترجمه های نازی عظیما و اسدالله امرایی منتشر شد تا مجموعه کتاب‌های همینگوی در نشر افق به زودی کامل ‌شود.

بنا بر این گزارش، تا نمایشگاه کتاب سال آینده شش عنوان کتاب از نوشته‌های ارنست همینگوی توسط نشر افق منتشر می شود که «پیرمرد و دریا» و «مردان بدون زنان» در حال حاضر زیرچاپ است و به عنوان دو کتاب اول این مجموعه منتشر می‌شود.

رمان «پیرمرد و دریا» به گفته خود همینگوی عصاره‌ همه زندگی و هنر اوست، اثری سمبولیک و چندلایه که در عین صراحت و ایجاز، سرشار از ناگفته‌هاست. برخی از منتقدان، این رمان را هنرمندانه‌ترین آثار او می‌دانند.

ارنست همینگوی برنده جایزه‌ ادبی نوبل و پولیتزر و نشان مانوئل دسپیدس، نویسنده‌ای تجربه‌گرا بود که در طول زندگی به استقبال مرگ رفت. زخم‌های زیادی که برداشت، برتن داستان‌هایش نیز حک شده‌اند. همینگوی  در جنگ ایتالیا، ترکیه، یونان و جنگ‌های داخلی اسپانیا حضور داشت. داستان‌های کوتاه و ادبیات منحصربه‌فرد او لقب "مرد بزرگ آمریکا" را برایش به ارمغان آورد.

***
در بخشی از رمان پیرمرد و دریا می‌خوانیم: کاش همه اینها یک خواب بود و هیچ‌وقت این ماهی را نگرفته بودم و الان توی بسترم بودم و داشتم روزنامه می‌خواندم. با خود گفت: ولی انسان برای شکست آفریده نشده...

در بخشی از کتاب «مردان بدون زنان» نیز ادبیاتی تقریبا مشابه از همینگوی را می‌بینیم: مانوئل گارسیامرا رو به موت بود. همه روزنامه‌ها شماره مرگش را از قبل آماده کرده بودند. پس از مرگش گاوبازها نفس راحتی کشیدند، زیرا توی میدان کارهایی می‌کرد که آنها از دست‌شان برنمی‌آمد. همه‌شان زیر باران در مراسم تشییع او حرکت کردند: یکصد و چهل و هفت گاوباز...

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...